جوک

احوالپرسی ترکا :
حالا ما تلفن نداریم، بیمعرفت تو نباید یه زنگی به ما بزنی؟!

حسین: از ماشینی که تازه خریدی راضی هستی؟

فرهاد: خودم نه،ولی مکانیکم خیلی راضیه!

جلال: سعيد، چرا معلم شما اين قدر به تخته سياه مي زند؟
سعيد: خوب معلوم است! براي اين كه ما دانش آموزان چشم نخوريم!

مشتري: اين كت چند است؟
فروشنده: ۱۰ هزار تومان.
مشتري: واي! اون يكي چي؟
فروشنده: دو تا واي!

روزی یک اصفهانی به عکاسی می ره.

عکاس:دوست داريد عكستان رو چگونه بگيرم؟

اصفهانی: مجانی!

مینا،دیگه چرا وقت خوابیدن عینک می زنی؟

مینا:شاید خواستم خواب ببینم.بدون عینک که نمی شود!

مشتری:آقای شیر فروش،چرا این 4 کیلو شیری که امروز به من داده ای اینقدر زلال و شفاف هست؟

شیر فروش: ای وای! یادم رفته بود که توی اون شیر بریزم.

لره داشته نوار خالي گوش ميداده و گريه ميكرده.ميپرسن چرا گريه ميكني.ميگه دلم به حال خواننده ميسوزه آخه بيچاره لال بوده

یارو تو مشهد بچش گم ميشه نظر ميكنه و ميگه : يا امام رضا دستم به دامنت، بچهم پيدا بشه ، ديگه غلط كنم بيام مشهد

بنده خدا از دست گوسفنداش شاكي مي‌شه، باهاشون لج مي‌كنه و مي‌برتشون چمن مصنوعي

يارو داشته توي خيابان راه ميرفته كه يكي از راه ميرسه
محكم ميزنه توي گوشش
يارو بر ميگرده به طرف ميگه شوخي بود يا جدي؟
طرف جواب ميده خيلي هم جدي بود
يارو ميگه خوب شد چون من اصلا با كسي شوخي ندارم

يه پيرمردچوب سيگارش بلندبود.
بهش ميگن چراچوب سيگارت اينقدربلندهستش!
ميگه به خاطراينكه دكتربمن گفته هرچه
ميتوني ازسيگاردوري كن

روزي دو مگس بر روي سر مرد تاسي مينشين مگس كوچیكتر ميگه پدر من تشنمه باباش ميگه پسرم در اين بيابان بي اب و علف از كجا برات اب پيدا كنم

یارو شلوارشو بر عكس ميپوشه ننش ميگه الهي من قربون بچم برم كه هر وقت داري ميري انگار داري مياي:ِ

از لره مي‌پرسند: توي طايفه شما آدم مشهور هم هست؟ ميگه:‌آره بابا، «لره و هاردي»، «سوفيا لره»، «اليزابت تاي لور»، تازه يه شيميدان لر يه چيزي كشف كرده كه اسمشو گذاشته «كلر»!

ترکه قاشق قاشق ماست می ریخته تو رودخونه بعد یه لره می یاد می گه چی کار می کنی؟ترکه می گه دارم دوغ درست می کنم!لره بهش می گه همینه که می گن خرین دیگه،آخه این همه دوغ رو کی می خواد بخوره؟

ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد

روز قيامت خدا به مردا ميگه: اونايي كه زن ذليل بودن سمت چپ بقيه سمت راست. همه ميرن سمت چپ فقط يكي نميره. خدا بهش ميگه چرا تو نرفتي اونور؟ ميگه: خانومم گفته اينجا وايسا

كوتاهترين داستان ممكن كه هر سه جنبه مذهب - سكس و معما رو شامل باشه بنويسين.
جایزه به جواب زير تعلق گرفت:
خدايا - من حامله شدم - آخه كار كي ميتونه باشه؟

یه يارو میره با پژو 206 مسافركشی 4 نفر رو سوار میكنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه آقا خیلی داري تند میري . راننده میگه تا حالا 206 داشتی ؟ طرف میگه نه . میگه : پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میري . میگه تا حالا 206 داشتی . میگه : آره . راننده میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش كدومه

رشتیه██████████████████████████████
مشترک گرامی دسترسی به این جوک امکان پذیر نمی باشد

تهرانيه تو حج ,پرده كعبه رو گرفته بود مي گفت خدايا توبه ديگه براي تركا جك نمي سازم يه تركه زد رو شونش گفت داداش قبله كدوم وره؟ تهرانيه داد ميزنه خدايا خاطره كه مي تونم تعريف كنم

يكي تو مراسم عزاداري داشته زار زار گريه ميكرده بهش ميگن تو جزو كدوم خانواده اي ميگه من جزو ساير بستگانم