صندلي داغ

Saghar نوشته است:

دلارام نوشته است:

احوال گلی خانوم؟
چه می کنی با محبت های خانواده شوهر؟
اگه از هر نظر آمادگی یه سفر کوتاه یا بلند رو داشته باشی و همچنین قصدش رو، کجا رو انتخاب می کنی؟
وقتی می خوای بری خرید، نه خرید خونه هاااا، خریدهای خاص مثل خرید عید، دوست داری با کی بری؟
وقتی بچه بودی دوست داشتی چه کاره بشی؟
اهل رویا بافی هستی؟ اصلا به انرژی مثبت رویای خوب اعتقاد داری؟

ممنونم دلارام عزیزم
میدونی دوست خوب من تا سفر را چی معنی کنی اخه میدونی هیج جا سیاحت دل نمیشه من میخوام اگه حتی یه روز به عمرم مونده باشه
برم زیر ناودون طلای حضرت حق وایسم و با زبان دل باهاش حرف بزنم...........البته همین جا هم میشه ولی اونجا یه چیز دیگست.........
من دوست دارم همیشه تنها برم خرید..............
من خیلی میخواستم مهندسی معماری بخونم قبول هم شدم ولی نشد که بشه!!!!!!!!!
سوپر استار سینما هم میخواستم باشم.............
یه چیز بگم کلی بخندی ارزو داشتم نفر اول مسابقات رالی هم باشم ولی ...............
رویا بافی رااهلش نیستم ولی به اونچه که گفتی اعتقاد دارم............
طیف خوبی داره

ایشاا... قسمتت بشه خانومی

امین خان سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
سعی کردم کامل به سوالاتت جواب بدم
یعنی چیزایی که واقعا توی ذهنم بود را روی صفحه تصویر کردم
1- تا حالا یه زنبور مرده کف پاتو گزیده؟حتی وقتی بهش فکر می کنم مور مورم میشه ولی چون چاره ای نیست جواب میدم راستشا بخوای یه دفعه یه زنبور مرده نیشم زدو منا تو مراقبتهای وی ای پی بستری کردن اخه میدونی من باد حشرات حوالی 3کیلومتریم ردمیشه به صورت اتوماتیک رو فاز جیق و غش و.................اینام دیگه حالا تصورشا بکن یه زنبور اونم از نوع مردش منا نیش زده بود!!!!!!!!!!!!!!
2-قبول داری دوست داشتن برتر از عشقه؟میدونی امین خان من فکر میکنم دوام دوست داشتن از عاشق بودن بیشتره به نظر من عاشق بودن سلوک خودشا داره ودوست داشتن مرام ومسلک خودشا..............وقتی ادم یه چیزی را دوست داره خوب تمومی نداره و همین طور ادامه داره ولی وقتی دوست داشتن به مرحه ی عشق رسید دیگه پایان خطه و ادم همه ی راهو رفته...........خدا کنه حق مطلب را ادا کرده باشم.........
3-قصه غصه هات چند خطه؟ برای کی تعریفش می کنی؟اونقدر که اگه گستره ی همه ی دریاها جوهر خودنویسم بشن باز م کم میاد..................ولی تنها مخاطب همیشگی غصه های من یه قلم ویه تیکه کاغذ سیاهه.........شاید واست پیش بیاد که حالا چرا کاغذ سیاه!میدونی اخه میخوام سنگینی کلماتم در بین نوشته های دیگه محو بشه و شرمنده ی کاغذ نباشم...........
4-کوچولو رو بیشتر دوست داری یا همسرتو؟( برای مچ گیری خواهرشوهرای عزیز) راستش من معتقدم دوست داشتن هم تعرفه های خاص خودشا داره میدونی محفظه ی دوست داشتن هر ادم مثل یه پازله که اگه هر تیکش نباشه اون جورچین تمثیل ما لنگ میمونه یه تیکش عشق به فرزنده یه تیکش عشق به همسره............یه تیکش عشق به مادره به نظر من نمیشه جاهای خالی این پازلا با تیکه های اشتباهی پر کرد
5-یه شعر که هر وقت غمگینی زمزمه می کنی؟من تیکه های اهنگ زندگی شکیلا را زمزمه می کنم..........زندگی ای زندگی خسته ام خسته ام گوشه ی زندون غم دست وپا بسته ام..................
6- دوست داری تو گوش کی بزنی؟ تو گوش بی عدالتی زمونه.........
7-چقدر حضور خدا رو تو زندگیت می بینی؟من هرچه هست ونیست رو همه نشا ت گرفته از حضور حضرت حق میدونم و بس....
8-مدت کمی همو می شناسم ولی دوست دارم نظرتو در مورد من بگی تا نقایصمو اصلاح کنم:میدونی من معتقدم وقتی میتونی از یکی ایراد بگیری که خودت انسان ایده ال وکاملی باشی وچون من جسارت چنین ادعایی رو ندارم معذورم دوست خوب فرومی من
9- یه جمله از ته دل به مادرت؟مادر به وسعت اسمان نیلی این کره ی خاکی تورا چون قدیس ترین الهه ی ماورایی می پرستم..........
10- تا حالا چند تا دروغ گفتی؟ سعی می کنم فاصلمابا دروغ حفظ کنم اما امار دقیقشا ندارم...........

راستش واسه همه یه جمله ی قشنگ یا شعر از بزرگان نقل کردم اینم پیش کش ناقابلی به شما:
عشق حقیقتی است که نمیتوان فهمید که تلخ است یا شیرین، جان گذار است یا روح افزار، عشق امکان رسیدن به دو قلب دور شده از هم است، امکان رسیدن روحی که از جسم جدا مانده است قصیده است پرسوز و گداز و نشات گرفته از دو قلب محتاج، دوقلب پاک و بی آرایش. عشق جویباریست روان و پاک که در میان سنگدلترین دلها، رخنه میکند و زشتیهایش را چنان آیینه ای پاک و شفاف میگرداند

راستش اومد سئوال بپرسم ولی نمیدونم چی باید بپرسم..هنوز
چیز خاصی توی ذهنم نیست هرچی اومد فی البداهه است
1- هیچ وقت شده دلت بخواد با یکی حرف بزنی ولی نتونی حرفات رو به
اونایی که دور و برت هستن بگب چون نگرانشون میکنی
2- ترجیح میدی دائم به دیگران بگی دوستشون داری یا محبتت رو با عملت نشون بدی
3- وقتی محبت میکنی انتظار پاسخ هم داری ؟
فعلا همینا باشه

Jany نوشته است:

راستش اومد سئوال بپرسم ولی نمیدونم چی باید بپرسم..هنوز
چیز خاصی توی ذهنم نیست هرچی اومد فی البداهه است
1- هیچ وقت شده دلت بخواد با یکی حرف بزنی ولی نتونی حرفات رو به
اونایی که دور و برت هستن بگب چون نگرانشون میکنی
2- ترجیح میدی دائم به دیگران بگی دوستشون داری یا محبتت رو با عملت نشون بدی
3- وقتی محبت میکنی انتظار پاسخ هم داری ؟
فعلا همینا باشه

سلام خواهر گلم
ببخشید من امروز دیدم والا زودترازاینا جواب میدادم
سوالای قشنگی پرسیدی
اصلان تو میدونی با من چه طوری حرف بزنی و چی بپرسی من کلی باهات حال میکنم
حرفات حتی سوالات ملا خود خود دله
اام جوابا:
1:من شاید همه ی عمرم اینطوری که تو پرسیدی سپری شده.مرجان خانم گلم شاید باورت نشه ولی همیشه سعی کردم خیلی محتاطانه رفتارکنم که نکنه درددل من باعث اندوه ودل نگرونی بقیه نشه......ولی خیلی سخته.
2:فرق میکنه بعضیا خودشون اهل دلن ونیازی به اموزش این زبان نیست ولی بعضی ها هم گهگاهی بهشون یاداوری بشه بدنیست.
3:نه من واسه اشباع شدن دل خودم محبت میکنم.بعدشم محبتا نمیشه گدایی کرد چه برسه به این که بخوای وانتظارداشته باشی کسی بهت جواب بده.

ممنون
اونجا که زیاد گرم نیست؟؟

هی بدک نیست

آهای با دین و ایمونامن که جزو وزم درومد
به قول یه ضرب المثل:
یا ارده به تاسم کن یا بکش وخلاصم کن
یا منا بیارین پایین و با یکی دیگه حال کنین یا یه جا بیاین و داغم کنین
اینجوری که نمیشه

سلام خانوم خانوما جات خوبه فعلا باش
هنوز به اندازه من نسوخیدی عروس فامیل

nasim نوشته است:

سلام خانوم خانوما جات خوبه فعلا باش
هنوز به اندازه من نسوخیدی عروس فامیل

پاشو گلی خانم
صندلی تعطیله..

قرعه بندازید اسم هرکه در اومد
بنشینه رو صندلی.

امین یا محبوبه

من میگم این تاپیک رو ببندیم و یه برنامه جدید آعاز کنیم به اسم مثلث شیشه ای

خب نظراتون رو رو کنید

MajidDiab نوشته است:

من میگم این تاپیک رو ببندیم و یه برنامه جدید آعاز کنیم به اسم مثلث شیشه ای

توضیح بده

Saghar نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

من میگم این تاپیک رو ببندیم و یه برنامه جدید آعاز کنیم به اسم مثلث شیشه ای

توضیح بده

توضیح خاصی نداره ساغر جان
فقط اس تاپیک عوض میشه
مجریش هم به جای کاردان ، رشید پوره

MajidDiab نوشته است:

Saghar نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

من میگم این تاپیک رو ببندیم و یه برنامه جدید آعاز کنیم به اسم مثلث شیشه ای

توضیح بده

توضیح خاصی نداره ساغر جان
فقط اس تاپیک عوض میشه
مجریش هم به جای کاردان ، رشید پوره

اوه مای گاد !


میخواین صندلی رو بردارین ؟

خب جاش چی میذارین ؟

صندلی یخی ؟


آقا ما هم داوطلب میباشیم ها

چهارصد سال پیش در چنین روزی به اینجا سر زده بودم ...

nAvId نوشته است:

اوه مای گاد !


میخواین صندلی رو بردارین ؟

خب جاش چی میذارین ؟

صندلی یخی ؟


آقا ما هم داوطلب میباشیم ها

چهارصد سال پیش در چنین روزی به اینجا سر زده بودم ...

اگه راست میگی بشین روی این صندلی ببینم...
چهارصد سال غیبت گناه کمی نیست

منم با نظر مجید موافقم
تاپیک جدید بزنی
نفر اول خود مجید جان باشه

مجیدگناه داره