| كلاس روانشناسي و مشاوره... | |
|
+19s@ba Arghavan ليلا بهاره meysam-r Yasaman magnoon diab nAvId Jany maryashena الهام Assal Arakadrish MajidDiab amin Anika دلارام Ali meysam 23 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 5:29 pm | |
| 6-صبا جان راستش من آدم شوخی هستم و به ندرت ناراحتم اما وقتی ناراحت شم هیچ کس به جز خودم نمی تونه منو از لاکم در بایره اینو خانواده بارها تلاش کرده اما نتوسته،مشکل من اینه که اگر کسی حرفی به من بزنه ناراحت شم به هیچ عنوان بهش چیزی نمی گم نمی گم بلد نیستم چرا خیلی هم بلدم اما هیچی نمی گم و دفعه ی بعد هم که می بینمش انگار نه انگار اتفاقی افتاده اما من بعد از حرف اون شخص شاید بگم نزدیک دو ساعت خودخوری می کنم که چرا اینو حرفو به من زده یا من چیکار کردم که این حرفو زده البته در همه ی موضوعات اینجوری نیست در بعضی از موضاعات حاد. حتی خواهرم و اطرافیان بهم گفتن صبا تو چرا جوابشو راحت ندادی اما نمی دونم واقعا چیکار کنم تا از خودخوری بعد از این اتفاق بیرون بیام و چه جوری جواب بدم البته با این که می دونم نمی تونم ممنون آقا میثم که به حرفام گوش میدین و اگه میتونید کمک کنید چون خیلی اذیت میشم.؟
میدونی صبا خانم شما این ملکه شده تو ذهنت که بایستی سکوت کنی(پیام والد انتقادگر درونت به جلسات اول مراجعه شود) و از موقعیت فرار کنی و این بر می گرده به نوع زندگی
و درونی شدن این مسئله در شما طی زمانها...ولی باید بدونی تو چند تا مسئله رو با هم قاطی کردی ...به این تعریف ها دقت کن ببین کدومش رو همیشه در پیش می گیری؟
پرخاشگری:یعنی دفاع از حقوق خود به طرز خصمانه .
بی جرئتی نهفته: یعنی اهمیت ندادن به خواسته ها و نیازها خود و پذیرفتن خواسته های دیگران حتی اگربه ضرر شخص باشد.
جرئت ورزی: یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات به شیوه ای مستقیم در عین احترام به دیگران.
تاثیرات روحی – اجتماعی – جسمانی این حالت شما: 1-از دست دادن اعتماد به نفس و تبدیل شدن به فردی نالایق در ذهن خود و سرزنش کردن
2- سوئ استفاده کردن دیگران و از دست دادن حقوق طبیعی و لطمه خوردن چهره و وجهه شما در خانه و اجتماع به عنوان فرد کم جرئت
3-اضطراب و ترس همیشگی هنگام ایجاد بحث یا جدلی در هر مکان
4- افزایش فشار خون- بیماریهای قلبی عروقی بیماریهای گوارشی بخصوص زخمها در اثر سرکوب نمودن خشم در خود
5- کینه به دل گرفتن از دیگران و عدم لذت بردن از مصاحبت با افراد
راهکار: 1-1ز موقعیت های کوچک شروع کنید و با قبولاندن این منظور که شما می توانید حق خودتان را بدون ناراحتی و با منطق بگیرید...
2- بازسازی مواردی که دلتان میخواسته پاسخ منطقی بدهید اما نداده اید...و تمرین پاسخ های مناسب در آن شرایط...
3- وبالابردن اعتماد به نفس (قبلا بحث شده)
صبا جان باید به باور برسی که می تونی از خودت دفاع کنی و حقت رو بگیری ... فرار نکنی از موقعیتها بلکه بایستی و با اقتدار حرفت رو بزنی | |
|
| |
Anika عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1395 Registration date : 2007-12-03
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 5:45 pm | |
| سلام به قدری در کلام شما آگاهی ،تجربه و همه ی پاسخ ها کامل و منحصر به فرد است و اصلا کلیشه و شعار شامل آن نمیشود؛ که شک کردمواقعا شما چه کسی هستید؟من نمیدونم ولی کمتر کسی توانسته اینگونه عمل کند. قبلا با مشاورهایی که در تلویزیون و رادیو می آیند صحبت کرده ام ولی هیچ کدام را قبول نداشتم.البته هیج کسی بهتر از خود انسان نمی تواند به خودش کمک کند.من تا به حال دوستان و آشنایان بارها شده که راهنمایی خواستند و خیلی خوب توانسته ام راهکارهای مناسبی به آنان پیشنهاد کنم. و بعد از عمل به آن ،کاملا راضی و خرسند بودند.در مورد خود و نزدیکانم نیز تا حالا بسیار عالی پیش امده ام.ولی گاهی (جدیدا) اتفاقاتی روی می دهدکه در مورد خود احساس می کنم دارم کم می آورم. البته روی هم رفته بسیار مقاوم و شکست ناپذیر عمل نموده ام ولی اخیرا در مورد برخی مسایل احساس سر در گمی می کنم.به هر حال به شما تبریک می گویم و پیشنهاد می کنم یک دفتر مشاوره تاسیس کنید. اینطور که من می بینم امکان دارد چند نفری در این راستا با شما همکاری می کنند .در هر صورت؛ادامه بدهید.راستی رشته ی تحصیلیتونو می شه بپرسم؟ | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 6:03 pm | |
| - Anika نوشته است:
- سلام
به قدری در کلام شما آگاهی ،تجربه و همه ی پاسخ ها کامل و منحصر به فرد است و اصلا کلیشه و شعار شامل آن نمیشود؛ که شک کردمواقعا شما چه کسی هستید؟من نمیدونم ولی کمتر کسی توانسته اینگونه عمل کند. قبلا با مشاورهایی که در تلویزیون و رادیو می آیند صحبت کرده ام ولی هیچ کدام را قبول نداشتم.البته هیج کسی بهتر از خود انسان نمی تواند به خودش کمک کند.من تا به حال دوستان و آشنایان بارها شده که راهنمایی خواستند و خیلی خوب توانسته ام راهکارهای مناسبی به آنان پیشنهاد کنم. و بعد از عمل به آن ،کاملا راضی و خرسند بودند.در مورد خود و نزدیکانم نیز تا حالا بسیار عالی پیش امده ام.ولی گاهی (جدیدا) اتفاقاتی روی می دهدکه در مورد خود احساس می کنم دارم کم می آورم. البته روی هم رفته بسیار مقاوم و شکست ناپذیر عمل نموده ام ولی اخیرا در مورد برخی مسایل احساس سر در گمی می کنم.به هر حال به شما تبریک می گویم و پیشنهاد می کنم یک دفتر مشاوره تاسیس کنید. اینطور که من می بینم امکان دارد چند نفری در این راستا با شما همکاری می کنند .در هر صورت؛ادامه بدهید.راستی رشته ی تحصیلیتونو می شه بپرسم؟ سلام آنیکا خانم خوبین؟ خوشحالم از حضورتون ... مبینا گلی خوبه؟ ممنون شما لطف دارین ... من رشته ام روانشناسی عمومیه.... همکاری ...مشاوره ...من دو دستی این کلا سو اداره اش رو میسپرم به شما مطمئنم هم بهتر از هرکس می تونین اداه اش کنین... تا حرفای کتابی و تئوری رو عملی و ملموس نکنیم علممون تلاشمون بی فایده است ... بازم بیاین اینجا ...یاحق | |
|
| |
Anika عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1395 Registration date : 2007-12-03
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 6:13 pm | |
| منظورم این نبود و اصلا چنین جسارتی به خود نمی دهم.ا و اصلا هم اهل بزرگنمایی و غلو نیستم. فقط جدا برایم هم جالب بود و هم اینکه می خواستم از محضرتون بیشتر فیض ببرم و راهنمایی بخوام.من بیشتر مطالبتون رو تا آنجا که تونستم خواندم بعضی ها که البته مشترک هست ولی بسیاری از اونها رو جایی ندیدم.شما کار مشاوره انجام می دهید درسته؟ | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 6:17 pm | |
| | |
|
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 6:48 pm | |
| ممنون آقا میثم از جوابتون فکر می کنم خیلی کمک کرد اما بیشتر مسئله به اینه که نمی خوام رابطم با کسی خراب بشه یا کسی ناراحت شه | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 35 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 6:48 pm | |
| باز هم سلام ... این دفعه هم عالی بود ... من معمولا روش سوم ، یعنی جرئت ورزی رو در پیش میگیرم ... حالا وو ممکنه یه خورده هم از حق خودم بگذرم که غالبا هم میگذرم ... منتهی تا جایی که خیلی بهم آسیب نزنه ... | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| |
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الإثنين يناير 28, 2008 10:53 pm | |
| | |
|
| |
Arakadrish مشتاق
تعداد پستها : 986 Location : كاخك Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 1:09 am | |
| آق مولم ...
نظر روانشناسي درباره ي عشق چيه ؟
بين مرد و زن فرقي ميكنه ؟ (عشق الهي رو نميگم) . ميدونم اين يه موضوع خيلي كلي و گسترده است . همچين دو جمله ي توپ بگو و خلاص
و ديگه اينكه ، من زنهاي بيوه ي مسن زيادي رو ديده ام كه به تنهايي ، بدون هيچ مشكلي ، سالها زندگي ميكنن اما مردهاي تنهايي كه زنشون ميميره ...
خيلي زود در هم ميشكنن ... چرا ؟ (طفلك مردها !!) | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 3:52 am | |
| تو چقدر خوبی میثم همه چیز رو با احساس مسئولیت کامل توضیح میدی و از هیچی کم نمیذاری خداییش دستت درد نکنه خدا آقا دکتر رو برامون حفظ کنه اینم واسه اینکه بخندی دلت شاد شه | |
|
| |
الهام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2828 Age : 35 Location : ایـــــران Registration date : 2007-12-02
| |
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 1:48 pm | |
| - Arakadrish نوشته است:
- آق مولم ...
نظر روانشناسي درباره ي عشق چيه ؟
بين مرد و زن فرقي ميكنه ؟ (عشق الهي رو نميگم) . ميدونم اين يه موضوع خيلي كلي و گسترده است . همچين دو جمله ي توپ بگو و خلاص
و ديگه اينكه ، من زنهاي بيوه ي مسن زيادي رو ديده ام كه به تنهايي ، بدون هيچ مشكلي ، سالها زندگي ميكنن اما مردهاي تنهايي كه زنشون ميميره ...
خيلي زود در هم ميشكنن ... چرا ؟ (طفلك مردها !!) سلام یه جواب توپ برات دارم فقط فرصت بده بهم عزیزم | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 1:49 pm | |
| | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 1:51 pm | |
| - الهام نوشته است:
- سلام گرم و صمیمی به آقا معلم خوبم...
سلام بر شما خانم مهربون و با محبت ... خوبی خواهری؟ باور کنین یه صبح تا شب نمیام تو کلاس دلم واسه همه تون تنگ میشه... شرمنده کردی الهام جان | |
|
| |
Yasaman عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2411 Location : بندر بوشهر Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 2:25 pm | |
| | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 4:50 pm | |
| سلام یاسی جون خوبی عزیزم... خوش اومدی امتحانتت رو خوب دادی ... خواهش می کنم تشکر نمی خواد همین که یه کم حتی بدرد بخوره واسه من بسه ... موفق باشی گلم | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 5:11 pm | |
| سلام آقا معلم خسته نباشید شاگرد تنبلتون بالاخره اومد در این مورد باید بگم که قبلا کوچک تر که بودم بلافاصله به گریه می افتادم بهم بر میخورد ولی حالا حرفم رو میزنم.برام مهم نیست که دیگران شنیدن حق را دوست دارند یا نه ولی خیلی خودم را کنترل میکنم که به پرخاشگری نرسه من معمولا در مواردی که مربوط به حق دیگرانه کنترلم بیشتر از دستم در میره. بعضی وقتا که احساس میکنم حرفم حالت توهن امیز داشته خیلی ناراحت میشم. که باز هم سعی میکنم حتی در عصبانیت هم گفته هام را تحت کنترل داشته باشم. ممنون از درس خوبتون - meysam-r نوشته است:
- 6-صبا جان
راستش من آدم شوخی هستم و به ندرت ناراحتم اما وقتی ناراحت شم هیچ کس به جز خودم نمی تونه منو از لاکم در بایره اینو خانواده بارها تلاش کرده اما نتوسته،مشکل من اینه که اگر کسی حرفی به من بزنه ناراحت شم به هیچ عنوان بهش چیزی نمی گم نمی گم بلد نیستم چرا خیلی هم بلدم اما هیچی نمی گم و دفعه ی بعد هم که می بینمش انگار نه انگار اتفاقی افتاده اما من بعد از حرف اون شخص شاید بگم نزدیک دو ساعت خودخوری می کنم که چرا اینو حرفو به من زده یا من چیکار کردم که این حرفو زده البته در همه ی موضوعات اینجوری نیست در بعضی از موضاعات حاد. حتی خواهرم و اطرافیان بهم گفتن صبا تو چرا جوابشو راحت ندادی اما نمی دونم واقعا چیکار کنم تا از خودخوری بعد از این اتفاق بیرون بیام و چه جوری جواب بدم البته با این که می دونم نمی تونم ممنون آقا میثم که به حرفام گوش میدین و اگه میتونید کمک کنید چون خیلی اذیت میشم.؟
میدونی صبا خانم شما این ملکه شده تو ذهنت که بایستی سکوت کنی(پیام والد انتقادگر درونت به جلسات اول مراجعه شود) و از موقعیت فرار کنی و این بر می گرده به نوع زندگی
و درونی شدن این مسئله در شما طی زمانها...ولی باید بدونی تو چند تا مسئله رو با هم قاطی کردی ...به این تعریف ها دقت کن ببین کدومش رو همیشه در پیش می گیری؟
پرخاشگری:یعنی دفاع از حقوق خود به طرز خصمانه .
بی جرئتی نهفته: یعنی اهمیت ندادن به خواسته ها و نیازها خود و پذیرفتن خواسته های دیگران حتی اگربه ضرر شخص باشد.
جرئت ورزی: یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات به شیوه ای مستقیم در عین احترام به دیگران.
تاثیرات روحی – اجتماعی – جسمانی این حالت شما: 1-از دست دادن اعتماد به نفس و تبدیل شدن به فردی نالایق در ذهن خود و سرزنش کردن
2- سوئ استفاده کردن دیگران و از دست دادن حقوق طبیعی و لطمه خوردن چهره و وجهه شما در خانه و اجتماع به عنوان فرد کم جرئت
3-اضطراب و ترس همیشگی هنگام ایجاد بحث یا جدلی در هر مکان
4- افزایش فشار خون- بیماریهای قلبی عروقی بیماریهای گوارشی بخصوص زخمها در اثر سرکوب نمودن خشم در خود
5- کینه به دل گرفتن از دیگران و عدم لذت بردن از مصاحبت با افراد
راهکار: 1-1ز موقعیت های کوچک شروع کنید و با قبولاندن این منظور که شما می توانید حق خودتان را بدون ناراحتی و با منطق بگیرید...
2- بازسازی مواردی که دلتان میخواسته پاسخ منطقی بدهید اما نداده اید...و تمرین پاسخ های مناسب در آن شرایط...
3- وبالابردن اعتماد به نفس (قبلا بحث شده)
صبا جان باید به باور برسی که می تونی از خودت دفاع کنی و حقت رو بگیری ... فرار نکنی از موقعیتها بلکه بایستی و با اقتدار حرفت رو بزنی | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الثلاثاء يناير 29, 2008 5:15 pm | |
| | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 2:05 am | |
| آرزوي آرزو تاسوعاست يه گوشه دور از همه نشسته ... چشماي قهوه اي روشن صورت كشيده و كمي استخواني و گونه هاي سرخ ... با چتريهاي نامرتبي كه به شكل بدي كوتاه شده ... بايد باهاش حرف بزنم به خاطر برادرش هم كه شده و راضيش كنم برگرده ... تو دلم ميگم بابا ميثم همه الان هيئت رفتن تو هم كه!!! دردسر درست نكن پاشو برو تو هيئت و به عزاداريت برس ...تو روزها و شب هاي عزيز كه كار نمي كنن ... ميگم باداباد بالاخره يه چيزي ميشه گناه داره بي پناهه... چيزي ازش نمي دونم فقط ميدونم كه يه مدتيه قاطي كرده ... جز سلام و احوال پرسي چيزي بينمون رد و بدل نميشه ... با فاصله ازش ميشينم و خودم مشغول خوندن نشون ميدم... اول مشاهده بعدا... براش ميوه و چاي ميارن با يه ولعي ميخوره كه هركس ندونه فكر ميكنه داره ميوه هاي بهشتي ميخوره...
خوردنش كه تموم ميشه ... كيف كوچيكش رو باز ميكنه ... يه مشت خودكار يه دفترچه كوچيك در مياره ...
شروع ميكنه به كشيدن نقاشي ... صفحه رو پر ميكنه از گلهاي سرخ كه همشون به يه شاخه متصل هستند... سرش رو بالا ميكنه ... ميثم : ميگم نقاشي هم بلدي ... آرزو:آره پس چي تو هم فكر كردي من ديونه شدم... بيا بقيه اش رو ببين ... رفتم مصاحبه دادام قراره چاپ بشه ... (بريده بريده و مضطرب حرف ميزنه ... لهجه اش هم نشون ميده آذربايجانيه) ... ميثم: ميگم نه هركي گفته حتما خواست باهات شوخي كنه... آرزو: من با كسي شوخي ندارم ... ميثم: اسمت رو بهم نمي گي... آرزو ميثم: به به چه اسم قشنگي ... دختر دايي من هم اسمش آرزو هست ...آرزو جان از كجا اومدي كجا ميري ؟ آرزو: با پوزخند... از اردبيل... روستاي تازه كند... ميثم: خوش به حالت كاش منم خونه ام تو روستابود ... فكر كنم خيلي باصفاست ... آرزو: نه اگه با صفا بود فرار نمي كردم...(سرش رو پايين مي اندازه و ميره تو فكر بعد از مدت كوتاهي) اگه نامرديه اونها رو ميدي اينو نمي گفتي!
ميثم: نامرديه كي؟ اصلا قصه زندگيت رو بگو بدم با نقاشي هات چاپ كنن... آرزو:شما باشه ...شما هم تو جام جم كار مي كنين ... تو روزنامه يا تو شبكه يك... ميثم : معلم هستم... بين خودكاراش ميگرده و يه خودكار آبي بيك جدا مي كنه و ميده به من ...وقتي دستاش رو مياره جلو زخم هاي روي دستاش رو تازه مي بينم... آرزو: بگير اين يادگاريه ... وقتي مجري يا روزنامه نگار شدم ...برو پيش همشهريهات و برادرهات پز بده...
ميثم: دست گلت درد نكنه... نگفتي چطوري اومدي...
آرزو: با اتوبوس ... وقتي نامادريم حواسش پرت شد ...فرار كردم ...همون طوري كه حرف ميزنه تو كيفش
سرك ميكشه و يه سري عكس در مياره ميريزه وسط... ببين اينا همش منم تو روستا ... قبل از اين كه...قبل از اينكه... ميثم: عكسا رو ميگيرم ( عكساي يه دخت تپل و شاد كه تو تمام عكساش دستش پر از گلهاي شقايق وحشيه ... وسط منظره هاي سبز فقط چشماش شبيه اين دختريه كه روبرو نشسته ... ) قبل از اينكه چي؟ ارزو: قبل از اينكه ديوونه بشم... يه بار بلند ميخنده... وقتي تو پاركينگ ترمينال شب خوابيده بودم گرفتنم... هرچي گفتم ديونه نيستم ...قبول نكردن ... منم شيشه رو شكستم و فرار كردم... من مصاحبه داشتم تو شبكه اول ... نمي فهميدن كه ديونه ها ... آرزو: خيلي اوضاعش بهم ميريزه با يادآوري ... حالت فردي كه از تب زياد تشنج ميكنه ...بيقرار ميشه... مجبور ميشم بحث رو عوض مي كنم و ميگم : كدوم مجري رو دوست داري ؟ ارزو: با حرفم جون تازه اي ميگيره... شهاب حسيني تو بازيگرها هم پارسا پيروز فر ميثم: ( واسه امتحان بهش ميگم) شهاب حسيني كه بازيگره؟... آرزو: تو هم مثل اينكه مثل اونها ديونه اي ها(ريز ريز ميخنده) اول مجري بوده ... اما الان بازيگر ...شده .. مثل من كه ميخوام اول مجري بشم وقتي معروف شدم برم تو سينما... ميثم: تنها آرزوت مجري شدنه؟ ارزو: نه اينجا آخر دفترم نوشتم ببين... ( دفتر رو به طرفم ميگيره ... زخم هاي دستاش...) دوست دارم اينا رو هم بخرم... . دفتر رو باز مي كنم بعد از تماشاي نقاشيه گلها ... آخر دفتر رو مي بينم ... 1-آلبوم 2-ساندويچ با نوشابه 3-عينك دودي.................................................................................................... ديدن چيزهايي كه واسه من و شما مسخره و كوچيك ميرسه اما واسه اين دختر دست نيافتنيه ... ديدن دختري كه با ضربات و كتك هايي كه از برادرش ونامادريش خورده اعصابش بهم ريخته ... ديدن گلهاي شقايق تازه اي كه جلوي چشمام زير پا له شده... و از همه بدتر زخماي دستش... ديونه است ديگه! كسي كه همه داراييش چند تا خودكار به راحتي ميبخشه ...خوب معلومه ديونه است؟ . . . . . . ديگه نمي تونم تاب بيارم از اتاق ميزنم بيرون و ميرم تو حياط ... آرزو راست ميگه بعضي وقتها ما ها كه ادعا مي كنيم عاقليم ...ديونه تر از ديوونه هاييم... آخه يكي نيست بگه... ببخشيد بچه ها ديگه نمي تونم حرفي بزنم ... درس باشه براي بعد ... شكر كردن خدا يادتون نره . . . شكر كردن خدا يادتون نره . . . شكر كردن خدا يادتون نره . . . هر زمانم که خط سبز توآيد در چشم.... سبزه بينم ز لب چشمه که برميرويد اي بسا برگ شقايق که دمادم در باغ.... از سرشک من و خوناب جگر ميرويد ظاهر آنست که از خون دل فرهادست.... آن همه لاله که بر کوه و کمر ميرويد [/center][img] [/img] | |
|
| |
Anika عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1395 Registration date : 2007-12-03
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 2:56 am | |
| سلام .من از مطابتان استفاده می کنم ولی کمتر حرف می زنم. این ماجرا واقعا اتفاق افتاده و شما دیدید چنین دختری رو؟منظورم آرزوست. بالاخره چی شد؟یعنی شما چیکار کردید؟ نمی شد حالا از طریق نمی دونم بهزیستی و یا .. بهش کمک کنید؟ ببخشید ولی خاک بر سر پدر این طفل معصوم. حتما مادرش یا فوت شده یا یکی بدبخت تر از آرزو هست! من از بچگی نسبت به این مسایل و دردهای اینچنینی احساس همدردی می کردم و یادم میاد وقتی می دیدم فقرا و حتی گداها(قبلا بیشتر در جامعه بودند) و یا تو تلویزیون می دیدم بچه های آفریقایی که لاغر بودند و از گرسنگی در حال مرگ بودندو...؛تا مدتی گریه می کردم.هیچوقت بی تفاوت نبودم. ولی بعد ها دیدم دنیا می تونه چقدر بی رحم باشه برای یک عده. و بایددر حد خودش آدم از نزدیکان شروع کنه..تو فامیل آشنا و...البته این مورد زیاد شبیه به آنچه که من دیدم نیست ،ولی اینهاا بیشتر فقر فرهنگی دارند تا فقر اقتصادی.اگر خانواده ی آرزو درصدی درک و شعور داشتند به اینشکل نمی شد اوضاعش. امیدوارم خدا کمک کند به آرزو و آرزوهای دیگر که بتونند به آرزوهاشون برسند...و ما هم یادمون نره وجود اینگونه دردها رو. | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 4:03 am | |
| تو خیلی آدم قوی ای هستی که این چیزا رو می بینی و بازم می تونی سر پا وایسی و بهشون کمک کنی من اگه اونجا بودم می زدم زیر گریه همچین که هیچ کس نتونه ساکتم کنه جز گریه ازم کاری هم مگه بر میاد؟ خدایا شکرت | |
|
| |
Yasaman عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2411 Location : بندر بوشهر Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 4:53 am | |
| متاثر و متاسف شدم....اما اي كاش مي تونستيم كاري كنيم... خداياااااااااااااااااااااااااااااا...خودت به آرزو و آرزوها كمك كن به اميد طلوع صبح بي ظلم، بي جهل، صبح عشق و آزادگي خدايا شكرت | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 11:04 am | |
| - Anika نوشته است:
- سلام .من از مطابتان استفاده می کنم ولی کمتر حرف می زنم.
این ماجرا واقعا اتفاق افتاده و شما دیدید چنین دختری رو؟منظورم آرزوست. بالاخره چی شد؟یعنی شما چیکار کردید؟ نمی شد حالا از طریق نمی دونم بهزیستی و یا .. بهش کمک کنید؟ ببخشید ولی خاک بر سر پدر این طفل معصوم. حتما مادرش یا فوت شده یا یکی بدبخت تر از آرزو هست! من از بچگی نسبت به این مسایل و دردهای اینچنینی احساس همدردی می کردم و یادم میاد وقتی می دیدم فقرا و حتی گداها(قبلا بیشتر در جامعه بودند) و یا تو تلویزیون می دیدم بچه های آفریقایی که لاغر بودند و از گرسنگی در حال مرگ بودندو...؛تا مدتی گریه می کردم.هیچوقت بی تفاوت نبودم. ولی بعد ها دیدم دنیا می تونه چقدر بی رحم باشه برای یک عده. و بایددر حد خودش آدم از نزدیکان شروع کنه..تو فامیل آشنا و...البته این مورد زیاد شبیه به آنچه که من دیدم نیست ،ولی اینهاا بیشتر فقر فرهنگی دارند تا فقر اقتصادی.اگر خانواده ی آرزو درصدی درک و شعور داشتند به اینشکل نمی شد اوضاعش. امیدوارم خدا کمک کند به آرزو و آرزوهای دیگر که بتونند به آرزوهاشون برسند...و ما هم یادمون نره وجود اینگونه دردها رو. سلام ... واقعیه واقعیه بدون ... یه کلمه کم و زیاد ... شب عاشورا من که انقدر مقاومم تمام فکرم بهم ریخته بود... به سلمان گفتم... بله فرستاده شد به بهزیستی ... درست این قضیه تو روزهایی اتفاق افتاد که مردم داشتن واسه امام حسین عزاداری و بریز بپاش های آنچنانی می کردن ولی اینا 50 درصد برایش خودشونه... | |
|
| |
meysam-r عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1071 Registration date : 2007-12-28
| عنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره... الأربعاء يناير 30, 2008 11:12 am | |
| | |
|
| |
| كلاس روانشناسي و مشاوره... | |
|