ع ش ق!

meysam-r نوشته است:

الهام خانم خوشم اومد از جوابت و از استورای تو عقیده ات یه نمره خوب واسه آخر ترمت کنار گذاشتم...

خیلی ممنون آقا معلم

راستی اینم بگم این نظر من فقط در حد حرف نیست.....من در عمل هم ثابت کردم که دیگه الکی و چشم بسته عاشق نمیشم.....یه بار بچگی کردم دیگه بسه...
آخه عشق که بچه بازی نیست....باید وقتی ازت میپرسن چرا فلانی رو دوست داری جواب داشته باشی ...
این نظر شخصیه منه جور دیگه ای هم نمیتونم فکر کنم و رفتار کنم....

خواهش ميكنم آبجي

...

تو لطف داري

الهام نوشته است:

meysam-r نوشته است:

الهام خانم خوشم اومد از جوابت و از استورای تو عقیده ات یه نمره خوب واسه آخر ترمت کنار گذاشتم...

خیلی ممنون آقا معلم

راستی اینم بگم این نظر من فقط در حد حرف نیست.....من در عمل هم ثابت کردم که دیگه الکی و چشم بسته عاشق نمیشم.....یه بار بچگی کردم دیگه بسه...
آخه عشق که بچه بازی نیست....باید وقتی ازت میپرسن چرا فلانی رو دوست داری جواب داشته باشی ...
این نظر شخصیه منه جور دیگه ای هم نمیتونم فکر کنم و رفتار کنم....

آفرين به اين ميگن يه دختر عاقل يه شاگرد نمونه

از قول اقا معلم


(يه عده هم ميخوان عشق زميني و خدايي رو يه جوري بهم وصل كنن(البته راهش رو بلد نيستن)



نمی دونم درست فهمیدم یا نه؟

یعنی شما میگید نمیشه هم عاشق خدا بود وهم عشق زمینی داشت؟


من هنوزم معتقدم هر دو را میشه با هم داشت

من نمی دونم چرا هر چی مریم می گه به نظرم حرف خودمم میاد
یعنی منظورم اینه که من باهاش موافقم
منم احساس مریم رو دارم

meysam-r نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

میثم جان نمی گم بزرگنمایی کردی ها
ولی قبول کن خیلی یه طرفه به قاضی رفتی
درسته عشقهای اینجوری خیلی هم زیاده ولی نمیشه گفت 100 درصد همه عشقها اینطورین
حتی اگه خیلی زیاد باشه
نمی دونم به ما یاد دادن تو رشته مون ا حتی تو قوانین علمی هم نمی گیم همیشه می گیم معمولا این طوری میشه که اگه یه وقتی یه چیزه خلاف نظر ما حالا 1000 سال بعد هم اتفاق افتاد حرف مارو زیر سوال نبره چون گفتیم معمولا نگفتیم که همیشه
در مورد عشق خدایی و زمینی
ببین عشق رو میشه گفت عشق که آدم رو به کمال برسونه آدم رو بزرگ کنه ظرفیت آدم رو زیاد کنه
خوب مگه هدف خدا از خلقت انسان غیر از اینه که آدم بزرگ شه ؟؟؟؟
و هدف خلقت غیر از رسیدن به کماله
به نظر من هر چیزی که آدم رو ب کمال برسونه اون راه الهیه
فکر کنم نظر شما هم این بوده باشه
اگه نه بیشتر تو ضیح بدید

من نگفتم همه عشق ها همين طور هستن...گفتم عشق واقعي رو نميشه پيدا كرد...
اين عشق هايي كه من توصيفشون كردم هيچ كدوم عشق نيست(فقط اسم عشق روش گذاشتن)... عشق به قول خودت بايد آدم رو به كمال برسونه...
اما تو همه اينها يكي قرباني شد...زندگيش اعتماد به نفسش...آبروش...بعضي ها هم كه واسه هيچ و پوچ زندگيشون رو از دست دادن...
واسه اين كه هميشه از بچه گي عشق رو ازمون قايم كردن...يعني چيزي راجع به اون به ما ياد ندادن...يك چشم باز مي كنيم... اي بابا ما كسي رو دوست داريم..به قول بعضي ها عاشق كسي هستيم... نه خودمون رو ميشناسيم... نه طرفمون رو... نه هدف داريم... واسه همين سر درگم ميمونيم...
تو حرفام گفتم ... من منكر دوست داشتن نيستم... اما عاقلانه...
گناه اون بچه هايي كه سر همين عشق آدم هايي كه ادعا مي كنن عاشقن چيه كه نبايد از زندگي چيزي بفهمن؟
ميدوني هر روز چقدر بچه سر راهي... ميارن تو بهزيستي... چرا نبايد اينا هم زندگي سالمي داشته باشن ..چرا بايد از عشق مادري ... عشق پدري ... از خيلي از عشق ها محروم بشن...بي هويت ...بي ريشه...بي عشق بايد بزرگ بشن...
مي دوني هر روز چند نفر طلاق ميگيرن و بچه ها اين وسط تاوان ندونم كاري اونها رو بدن...
نمي دونم بچه هاي طلاق رو ديدي يا نه...
من حرف اينه عقل و عشقمون بايد با هم در تعادل باشه...
خيلي وقت ها ماها به چيزهايي اصرار داريم كه اصلا چيزي نيست...پوچه پوچه... جز پوچي هم برامون چيزي نداره...
اما ما چون فقط احساسمون حاكمه اون رو بزرگ مي بينيم... وقتي هم نميشه دلمون ميشكنه... در صورتيكه خدا از روبرو موضوع رو نمي بينه... از بالا و با تمام ابعادش اون رو ميبينه.. با حكمتش واسه ما هرچي خيره در نظر ميگيره...
به خدا ناشكريه اگه اينجا بگيم كه خدايا من دوسش داشتم چرا ال شد چرا بل شد...
نمي دونم منظورم رسوندم يا نه...
من كه هميشه خواستم از خدا اگه يه روزي كسي رو دوست داشتم ... خدا كسي رو سر راهم قرار بده كه خودش راضي باشه... مايه ي كمال من باشه نه مايه ي زوال من
به عرش ببره منو نه به فرش بزنه منو...
خيلي حرف زدم...
بگذارين تو بحث ازدواج سر كلاس به طور تخصصي خيلي چيزها رو با مثال توضيح ميدم...
مويد باشين و عاشق...

فکر کنم میثم جان منظورت رو فهمیدم چی میگی

الهام نوشته است:

من هنوزم میگم بدون دلیل نمیشه دل بست..........از نظرم برنمی گردم

اگه عاشق شدن دلیل می خواهد

دلایل پوچی مثل

ظاهر ادمها .پول ادمها.....

یا دلایل محکمتر مثل

مهربونی .صداقت .وفاداری...وغیره وغیره

حالا هر چی می خواهد باشه

اگه یه روز یکی از این دلایل نبود

اگه طرف دیگه صداقت نداشت.وچیزای دیگه

ان موقع چی؟

چون دلیل عاشقی از بین میره پس عشق هم تموم میشه

شاید هم تنفر جاش بگیره

پس عشقی در کار نبوده

باید ادمها را برای وجود خودشون دوست داشت

اینطوری میشه به عشق واقعی رسید

که هیچ زمانی از بین نره

دلارام نوشته است:

من نمی دونم چرا هر چی مریم می گه به نظرم حرف خودمم میاد
یعنی منظورم اینه که من باهاش موافقم
منم احساس مریم رو دارم

ممنونم دلارام جان

امیدوارم در ادامه هم بتونیم همراه باشیم

مریم اشنا نوشته است:

الهام نوشته است:

من هنوزم میگم بدون دلیل نمیشه دل بست..........از نظرم برنمی گردم

اگه عاشق شدن دلیل می خواهد

دلایل پوچی مثل

ظاهر ادمها .پول ادمها.....

یا دلایل محکمتر مثل

مهربونی .صداقت .وفاداری...وغیره وغیره

حالا هر چی می خواهد باشه

اگه یه روز یکی از این دلایل نبود

اگه طرف دیگه صداقت نداشت.وچیزای دیگه

ان موقع چی؟

چون دلیل عاشقی از بین میره پس عشق هم تموم میشه

شاید هم تنفر جاش بگیره

پس عشقی در کار نبوده

باید ادمها را برای وجود خودشون دوست داشت

اینطوری میشه به عشق واقعی رسید

که هیچ زمانی از بین نره

سلام مريم خانم...
اگه اجازه بدين چندتا نكته رو بگم...
1- شما آدم بسيار احساسي هستين و اين قابل تقديره چون اين احساس منشاء خدايي داره و خدا بهتون عطا كرده ولي يادتون نره اين احساس رو بايد ازش در راههاي خدايي استفاده كنين
2- حرف خوبي زدين..
(اگه یه روز یکی از این دلایل نبود اگه طرف دیگه صداقت نداشت.وچیزای دیگه)

مگه نمي گين بايد طرف رو براي خودش دوست داشته ...
اگه كسي واقعا خودش رو نشون بده و صادق و وفادار بشه تمام دنيا دست به دست هم بده عوض نميشه...
پس شما دليل عاشقيتون خود طرف نبوده اون تصوير خيالي كه ازش ساختين بوده
عوض كردن رفتار و شخصيت آدم ها كار سختيه... اينو من نمي گم... اينو روانشناسي ميگه...
كسي كه براحتي بعد از يه مدت رنگ عوض ميكنه...فكر نمي كنم خود قابل قبولي داشته باشه كه ما بتونيم عاشقش بشيم...
عشق مايه پايداري و جاوندانگيه
مگه نمي گين منشاء عشق خداست
خصوصيات خدا چيه باقيه ... فاني نيست... بي انتهاست... تغيير ناپذير و تبديل ناپذيره و هميشگي...بي عيب و نقصه
پس عشقي هم كه از وجود خدا نشائت ميگيره بايد اينجوري باشه...
اگه عشقي اينجوري نبود ... پس بدونين اسمش رو اشتباهن عشق گذاشتين
3- عشق هيچ وقت از بين نميره و تبديل نمي شه اينهايي كه ميگن تنفر جاش رو گرفته اون يه هوس بوده كه چون نتونستن بهش برسن و آتشش رو خاموش كن جاش زخم عميقي به اسم نفرت بوجود امده
اگه عاشق كسي بودي و ازش جدا شدي به طور ظاهري... اما دو را دور دوسش داشتي...همچنان بر سر عهد و پيمانت موندي ... اگه وقتي اسمش خاطره اش ... برات تداعي شد واسه اش دعا كردي و بهترين آرزو ها رو براش كردي اون موقع است كه عاشقي
نه اينكه چون خودت لياقتش رو نداشتي... به زمين و زمان بد بيراه گفتي بدون يه نقطه از هزار كتاب عشق ياد نگرفتي و نفهميدي

خیلی دلم میخواد منم بیامو تو بحثاتون شرکت کنم
اما نمیدونم باید چجور شروع کنم .. از چی بگم ...
نه اینکه نفهمم عشق چیه ..(( البته فهمیدنش کار من نبود! ))

بعضیا دل و جرات به خرج میدنو عاشق میشن ... بعضیام نا خواسته .... منتهاش اگه بخواد به نتیجه برسه حتمآ دومیه!

عشق از نظر من هیچ وقت نتیجه ای نداره ... اگه بخوایی تا ابدالایام عاشق بمونی باید فکر وصالو از سرت بیرون کنی... مرگ عشق به وصال دو یار از راه میرسه!

برای همین فکر میکنم عشق فقط لایق ذات خداست ... آدم خیلی کوچکتر و حقیر از اونه که بشه دیوانه وار براش بسوزی ... عشق به خدا مرگ نداره ...




یه روز که تو تنهایی خودم زمین وزمونو به هم میدوختم یکی زنگ زد و طنین اوین صداش ناخوداگاه به دلم نشست ...
یه روز که توتنهایی خودم صفحه های بی روح وب رو زیر نگاهم له میکردم سلام یکی لرزه به بدنم انداخت
یه روز که توتنهایی خودم برگای زرد و مرده ی پاییزی رو زیر پام لمس میکردم نگاه یکی عمق دلمو به رعشه در اورد
و...

بهش گفتم این یکی دیگه واقعیه ... پدرم مجبورم کرده... دیگه این آخرین تماسه
خسته شدم از این احساسای ماشینی ... پس تو کی واقعی میشی؟ .... دیگه نمیخوامت
امروز نگاهت به نگاه دیگه ای گره خورده بود!
و.....
همشون مثل آتیش می افته به جون ادم و فکر میکنم عاشقی همینه
اما عشق سیری ناپذیره ... خستگی.. دلزدگی نداره .... گله ناپذیره ..

عشق اینه که اگه یه وز دیدی یارت کنار دیگری آرامش داره خوشحال بشی و حتی فکر غمگین شدن بهت دست نده
عشق اینه که اگه تمام عمر نتونی ببینیش باز هم صبر کنی
عشق اینه که اگه مجبورتم کردن به دیگری باز به خدا التماس کنی و استقامت کنی

منتها من اینو مطمئنم اگه عشقی به وصال انجامید و نشد نفرت حتمآ یه حس بالاتر به وجود میاد که مختص به وصال رسیده هاست ... اونم دوست داشتنه

میثم جان با تمام حرفات موافقم
خیلی منطقی صحبت میکنی....ممنونم

در ضمن بچه ها قربون همتون برم

بی خیال نظر من بشید

آبجي الهام ، دوست داري ديگه كسي نظري نده ؟؟

تعطيل ؟؟


ليلا ميخواي همون جمله ي آشناي دكتر شريعتي رو تكرار كني ؟

خدايا ، به هر كه دوست ميداري بياموز كه ...

آره ؟

با نظرت درباره ي عشق ... تقربيا موافقم

اگه بتوني از شادي كسي كه ممكنه شاديش به نفع تو نباشه ، خوشحال بشي ... شايد بشه گفت عاشقشي .

به اين جمله فكر ميكنم ...


حرفاي مريم ، خيلي صادقانه است ... اميدوارم كسي باشه كه بتونه اين حس تو رو درك كنه !!


دست داش ميثم هم درد نكنه ... استدلالهاي درستي ميكني اما افسوس كه عشقي كه ماها ميشناسيم كوره !!

نميتونه دليل و استدلال رو ببينه ...

بگو چطوري ميشه چشمها رو شست و جور ديگر حقيقت رو ديد ؟؟

ای ول لیلا جان ...

با اون جمله آخرت خیلی حال کردم ...

به نظرم حرفات درست بوده ... تا حد زیادی درست بوده ...

========

حالا الهام جان ...

چرا بیخیال حرفت شدی ؟

چرا جا زدی ؟

اقا میثم تا حدودی با حرف های شما موافقم

مخصوصا با اواخرش


لیلا جان شدیدا با سه پاراگراف اخرت موافقم (من چنین عشقی را به عینه دیدم)

اراک جان

ممنون از محبتت

وقتی دلت شکست وقتی اشکت جاری شد...وقتی نگات به آسمون موند و صدای فریاد دلت بلند شد که
"خـدا" و جوابت اومد که "بیا.."اونوقت شک نکن که عاشق شدی. و خدا یه گوشه از عشق حقیقی رو بهت نشون داده.
من اینطور عاشق شدم.

Arakadrish نوشته است:

آبجي الهام ، دوست داري ديگه كسي نظري نده ؟؟

تعطيل ؟؟


ليلا ميخواي همون جمله ي آشناي دكتر شريعتي رو تكرار كني ؟

خدايا ، به هر كه دوست ميداري بياموز كه ...

آره ؟

با نظرت درباره ي عشق ... تقربيا موافقم

اگه بتوني از شادي كسي كه ممكنه شاديش به نفع تو نباشه ، خوشحال بشي ... شايد بشه گفت عاشقشي .

به اين جمله فكر ميكنم ...


حرفاي مريم ، خيلي صادقانه است ... اميدوارم كسي باشه كه بتونه اين حس تو رو درك كنه !!


دست داش ميثم هم درد نكنه ... استدلالهاي درستي ميكني اما افسوس كه عشقي كه ماها ميشناسيم كوره !!

نميتونه دليل و استدلال رو ببينه ...

بگو چطوري ميشه چشمها رو شست و جور ديگر حقيقت رو ديد ؟؟

بیشتر از این که خوام جمله ی دکتر شریعتی رو بگم یکهو به ذهنم رسید ... این کاملآ مشخصه

واضحتر بگم چیزی که من لمسش کردم!

ایول مرجان خانم عاشق شدی ما خبر نداشتیم
حالا چرا به من نگفتی
خوشحالم عاشق شدی براتم دعا می کنم بهش برسی(البته می دونم عاشق چه کسی شدی)اینم از بدشانسی مامان بیچاره است

Jany نوشته است:

وقتی دلت شکست وقتی اشکت جاری شد...وقتی نگات به آسمون موند و صدای فریاد دلت بلند شد که
"خـدا" و جوابت اومد که "بیا.."اونوقت شک نکن که عاشق شدی. و خدا یه گوشه از عشق حقیقی رو بهت نشون داده.
من اینطور عاشق شدم.

سلام بر همه
مطالب رو دنبال می کنم ولی فرصت نمی شه مطلب تایپ کنم.عاشق شدن هم
مثل سایر حقوق انسان ،یکی از حق های بشره.
هر فردی در طول عمر خود ،
(یعنی اگر انسان معمولی باشه و روی خودش کار نکرده باشه و فقط زمان به اون درس بده )
می تونه یعنی نرماله اگه تا 4 بار عاشق شه و شکست بخوره.البته من شخصا قبول ندارم ولی
روانشناسان می گن(میثم خان حتما می دونن) ولی هر بار نسبت به قبل ممکنه درسهایی بگیره ولی
چون به انسان دل بستن عاقبتی جز این نداره ،بار دیگر هم شکست می خوره.(این بیشتر برای افراد نسبتا
سطحی تر اتفاق می افته و اگر کمی عقل و احساس واقعی و به قول شما خدایی رو بکار بگیریم این شکست ها
و دوباره آغاز شدن ها شاید اتفاق نیفته. به عقیده ی من عاشق شدن به مفهوم واقعی اگر اتفاق بیفته ,حیلی هم
می تونه سازنده باشه.و کسی که این تجربه رو نداشته باشه روح خودش رو از یک لذت معنوی محروم کرده(البته منظورم
همون عشق واقعیه که میثم خان هم یک جا بهش اشاره کردن ؛که برای طرفش در همه حال دعا کنه .
و عشق روحانی باشه نه جسمانی) ممکنه باور نکنید ولی وجود داره این نوع عشق که اصلا جنبه ی جسمانی نداره
و طرفین برای هم دعا کردن چون خداوند بنا به حکمتی نخواسته که اونا بهم برسن. تا بعد

راستی اینو بگم .اگر چنین عشقی وجود داشت و دو جنس مخالف هم بودندو به هم نرسیدن به هر
دلیلی ، و اگر با فرد دیگری ازدواج کردند(اگر تونستند این کارو انجام بدن .چون خیلی مشکله ) نباید
بعد از ازدواجشون دیگه به آن عشق قدیمی به دیده ی دیگری فکر کنن(چون فکر مم کنه بیاد ولی
هرگز نباید فکر کرد اگر با فلان شخص ازدواج کرده بودم و از این قبیل افکار ویرانگر زندگی ها)
باید اون عشق رو حالا در این فرد(اگر عشق ها بین دو انسان و از دو جنس مختلف بوده) متمرکز کرد.
اگر هم توانایی آنرا ندارن ازدواج نکنن تا اینکه به یک سن و رشدی برسن که موضوع بر اثر زمان حل بشه.

عشق یک آینه است.رابطه ی واقعی آینه ایست که در آن دو عاشق چهره ی یکدیگر را می بینند و خدا را باز می شناسند. این راهی به سوی پروردگار است.

Arakadrish نوشته است:

آبجي الهام ، دوست داري ديگه كسي نظري نده ؟؟

تعطيل ؟؟


ليلا ميخواي همون جمله ي آشناي دكتر شريعتي رو تكرار كني ؟

خدايا ، به هر كه دوست ميداري بياموز كه ...

آره ؟

با نظرت درباره ي عشق ... تقربيا موافقم

اگه بتوني از شادي كسي كه ممكنه شاديش به نفع تو نباشه ، خوشحال بشي ... شايد بشه گفت عاشقشي .

به اين جمله فكر ميكنم ...


حرفاي مريم ، خيلي صادقانه است ... اميدوارم كسي باشه كه بتونه اين حس تو رو درك كنه !!


دست داش ميثم هم درد نكنه ... استدلالهاي درستي ميكني اما افسوس كه عشقي كه ماها ميشناسيم كوره !!

نميتونه دليل و استدلال رو ببينه ...

بگو چطوري ميشه چشمها رو شست و جور ديگر حقيقت رو ديد ؟؟

فکر نکنم با سانسور نظر من,تایپیک تعطیل بشه