هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 ع ش ق!

اذهب الى الأسفل 
+19
Assal
meysam-r
ليلا
magnoon diab
Jany
meysam
moein
leila
amin
الهام
Arakadrish
دلارام
nAvId
Yasaman
maryashena
Anika
hobbelma7boob
MajidDiab
SaSaN
23 مشترك
رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8  الصفحة التالية
نويسندهپيام
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 11:07 am

لیلا نوشته است:
بعضی وقتا تمام سعی من این میشه که جلوی خودمو بگیرم که مبادا آهی بکشمو حرفی بزنم ...

اما نمیشه ... شبا رختخواب میشه قبر و خاطرات میشه عذاب الهی

عشق!

خدا ستارالعیوبه .... درست! اما خوب بلده آدمارو چنان بچزونه که از شدت این سوختن لب باز کننو بگن ناگفته های کومه های سرد و نم دار دیروز رو

عشق!


پشت محضر ازدواج دفنش کردم!



خیلی دردناکه ها ... !!!

از دیشب تا حالا عین خوره افتاده به جونم ... !
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 2:30 pm

nAvId نوشته است:
لیلا نوشته است:
بعضی وقتا تمام سعی من این میشه که جلوی خودمو بگیرم که مبادا آهی بکشمو حرفی بزنم ...

اما نمیشه ... شبا رختخواب میشه قبر و خاطرات میشه عذاب الهی

عشق!

خدا ستارالعیوبه .... درست! اما خوب بلده آدمارو چنان بچزونه که از شدت این سوختن لب باز کننو بگن ناگفته های کومه های سرد و نم دار دیروز رو

عشق!


پشت محضر ازدواج دفنش کردم!



خیلی دردناکه ها ... !!!

از دیشب تا حالا عین خوره افتاده به جونم ... !



دردناک!؟ نمیدونم خدا منتظره من بمیرم بعد شروع کنه ..یا راستی راستی باور کنم داره الهی العفوامو میشنوه Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 5:37 pm

مگه میه خدا حرف بنده هاش رو نشنیده بگیره لیلا جان ؟

مگه میشه ؟

اگه اینطور بشه که ما خیلی بیچاره ایم !!!

به کی پناه بیاریم ؟

به کی بگیم دردمون رو ؟

وای چقدر دنیا بدون خدا سخته ...

خدا منو ببخشه که اینطوری فکر کردم ... Crying or Very sad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 7:13 pm

بگذریم ... Rolling Eyes

===============

يه خواهش دارم ... خواهشا اين متن رو کامل و با دقت بخونين ... يه جمع بنديه از بعضي حرفاي بچه ها ... ممنون ميشم ...

ميرسيم به عشق زميني !

من با گفته مريم جان موافقم که عاشق شدن دليل نميخواد ...

و اين دليلش خيلي مشخصه ، ما نياز داريم که عاشق بشيم ... اين نياز از طرف خود ماست که ما رو دلداده ميکنه ...

دلدادگي چيزي نيست که از ما خواسته بشه ... ما خودمون نيازش رو در درونمون حس ميکنيم و به شوقش پرواز ميکنيم ... !

دليلش هر چيزي ميتونه باشه به نظرم ... هر چيزي ... يه نگاه ساده ... يه برخورد کوچيک ... يه صحبت ساده ...

همه اينها ميتونن دليلش باشن ...

همه اينا ميتونن يه بهانه باشن ...

پس بهانه خاصي نميخواد ...

ولي ...

ولي با حرف الهام جان هم موافقم واقعا ...

چون براي تداوم عشقي که توي قلبمون پرورشش ميديم ، چيز قانع کننده اي ميخوايم ...

ممکنه اولش اصلا دليل خاصي نياز نباشه ... ولي خب ... يه چيزي کم مياريم بعدا ... ممکنه ته دلمون خالي بشه ...

مثلا اگه يه نفر ازمون بپرسه براي چي عاشق فلان کس شدي ، چي داريم جوابش رو بديم ؟

جوابش مثلا ميتونه اين باشه که من نيمه ديگه خودم رو در اون ديدم ، يا اينکه اون همون کسيه که به من آرامش ميده ... يا خيلي چيزاي ديگه ...

ولي اين آرامش از کجا ناشي شده ؟ اون نيمه ديگه چي بوده که در اون مشاهده کردي ؟

فقط همون يک نگاه بوده اون آرامش ؟ فقط همون کلام ساده باعث شده ما نيمه ديگه خودمون رو پيدا کنيم ؟

يعني همون چيزاي ساده بوده همه ارزش ما ؟

من هم حرف مريم و هم حرف الهام رو قبول دارم ... اما يه چيزي ميانه اونها ... !

اين نگاه ناگهاني و حرفاي قشنگ قشنگ رو هر کسي ميتونه داشته باشه ... يا جمال و قيافه جالب و دل ربا رو ...

ولي هر کسي که صاحب جمال باشه ، يا هر کسي که به نظر ساده و معصوم بياد ، لايق اين نيست که معشوق ما بشه ... !

توي اين دوره و زمونه ، که دوز و کلک همه جا حکراني ميکنه ، کي به کيه ؟

يکي مثل داش مجيد ما پيداش ميشه و دلش رو ميبازه ... چند سال عمرش رو فنا ميکنه ، صبر ميکنه ، طاقت مياره ، حرف ميشنوه ، حرف نميزنه ...

ولي آخرش ميبيني اينطوري طرف مياد و همه چيز رو خراب ميکنه ... نميخوام بازش کنم ...

ولي ميگم نبايد گول خورد ... !

و همينطور نبايد واقعا خشک بود ... نميدونم چطوري ميشه تعادل بين اين دو تا رو برقرار کرد ...

ميدونم که بايد اينطوري باشه ، ميدونم که نبايد خيلي ساده و نبايد خيلي خشک بود ...

يا به عبارتي ، نه بايد خيلي احساسي برخورد کرد و نه اينکه همش عقل رو فرمانده کنيم و افسار عشقمون رو بديم دستش !

=================

در مورد حرف دلارام جان هم موافقم ... اينکه گفت بالاخره هر کسي يه چيزي توي وجودش داره که دوست داشتني باشه ...

آره ... موافقم کاملا ...

ممکنه طرف دزد و نا به کار باشه ...

ممکنه آدم به ظاهر خوبي نباشه ...

ممکنه نتونه به ظاهر کاري رو انجام بده که محب کسي بشه ...

ولي بالاخره ، کلاغ ها هم عاشق ميشن ديگه ... !

دلشون ميخواد يکي بهشون محبت کنه ... اين گرايش به محبته ...

آدم ميتونه عاشق همچين کسي بشه ، و اون رو راهنمايي کنه ...

بهش کمک کنه که زندگي جديدي رو شروع کنه ...

به خدا خيلي اتفاق افتاده که طرف به خاطر عشقي که داره ، به خاطر کسي که دوستش داره ، از خودش زده ... از کاري که ميکرده ... از اعمال زشتش برگشته ...

=================

خب ...

حالا اينجا معيار دوست داشتن چي ميشه ؟

ظاهر ؟

باطن ؟

چي ؟

اگه ظاهر باشه که اون قسمت اول حرفام گفتم نميشه ... دليل هم آوردم ...

باطن هم که توي قسمت دوم حرفام بهش اشاره کردم ، ممکنه طرف يه دزد باشه ... باطنش هم آلوده ست ...

مجيد گفته اعتقاد آدماست ...

آخه اين هم ميشه باطن طرف ديگه ...

طرف اصلا هيچ اعتقادي نداره که ميتونه آدم خوبي باشه ... ! اصلا اميدي هم نداره ... چطوري ميتونيم باهاش هم عقيده باشيم ؟

بعدش هم مجيد دوباره گفته "ذات آدم ها " ...

خب اين يه چيزي ... ميشه در موردش بحث کرد ...

توي کنفرانسي که داشتم در مورد درس اخلاق اسلامي ، در مورد توبه ، اين مورد توي قسمت اولش بود ...

اين بود که آدم بالفطره خطاکار نيست و گناهي مرتکب نشده ... وقتي بچه اي به دنيا مياد ، خيلي خيلي بتونه زور بزنه ، ميتونه گريه کنه ...

اون نميتونه گناهي مرتکب بشه ... اين گذشت زمانه که آدمها رو تربيت ميکنه ... محيط اطراف ، والدين ، دوستان ، مدرسه و ...

و بهش ميگه که چکار کنه و آينده اون رو معلوم ميکنه ... پس مثل بيماريها ، خطا و لغزش آدما عارضيه نه ذاتي ... !

ذات هر کسي ميل به کمال داره ... هر چقدر هم که بد باشه ...

شايد همين ميل به کمال باشه که منشاء همين عشق ميشه ... که آخرش هم متصل ميشه به اون مبداء ...

ولي حالا يه چيزي ...

اين حس گرايش به کمال در همه آدم ها هست ...

ببخشيد که اين رو ميگم ، ولي يه بز هم کشش به سوي کمال داره ، چون غذا ميخوره ، از خطر فرار ميکنه و دوست داره که زنده بمونه ...!

حالا که اين ميل در همه وجود داره ، چرا ما عاشق يک نفر خاص ميشيم ؟

=================

دلارام باز گفته که يه جور حسه که توي دل آدما هست ...

خب ...

اين حس از کجا مياد ؟

يعني عارضيه ، يا ذاتي ؟

اگه عارضي باشه که نه ... نميشه بهش اعتماد کرد ... چون انسان جايز الخطا ست و بينهايت خطا مرتکب ميشه ...

تنها کساني که خطا نکردن ، اعمه معصومين عليهم السلام و پيامبران خدا بودن ... که نا مناسب ترين کارشون ، ترک اولي بوده ، نه ارتکاب اشتباه !

خب ... پس ممکنه اين حس قلبي ، ذاتي باشه ...

در اينجا به بمبست ميرسيم ... !

مجيد گفته که : يه ايده اي هست که ميگه ادما جفت خودشون رو دارند ، مثل سيبي که نصف شده ، و هر کس دنبال جفت خودش ميگرده ...

يعني همه چيز از قبل پيش بيني شده و همه چيز هم کوک شده و خدا هم بيکار اون بالا نشسته ... !

همه دارن کارهايي که بهشون واگذار شده رو انجام ميدن ...

من قراره عاشق يه x بشم و ميشم ... فلان کس قراره عاشق يه y بشه و ميشه ... و ...

يعني هيچ راه گريزي نيست از اين قضيه ... پس اين چه عشق و چه آزاديه ؟ اين که شد اجبار ... !

اينجاست که مساله جبر و اختيار مياد وسط ... ! و از اونجايي که اماممون ، امام علي (ع) گفته زياد وارد اين بحث نشين ، من همينجا تمومش ميکنم اين بحث رو ...

=================

معين گفته ...

بچه ها متاسفانه اين يه واقعيته(به نظر من):
"ما معمولا عاشق کسي ميشيم که دوستمون نداره در عوض کساني که عاشقمون ميشن رو دوس نداريم"

آره ... فکر ميکنم حرف درستي باشه ... ولي خب ... به نظر شما همون اول ، علاقه ها دو طرفه ست ؟

از يه جايي باسد شروع بشه ديگه !

=================

خب ... تا همينجا فکر کنم به يه بحث جامع رسيديم که چطور بايد عاشق شد ... و معيارهاي عاشق شدن چيه ؟

حرفاي دوستان ديگه ، مثل ميثم جان و حرف بعدي مريم جان ، توي اين بحثي که من جمعش کردم طبقه بندي نميشه متاسفانه ...

من در مورد معيارها گفتم ...

ولي اوناي ديگه فکر کنم بعد از عاشق شدن باشه !

حرفايي رو که زدم ، مثالهاي نقضي بوده از گفته هاي بچه ها ...

نميخواستم همه رو رد کنم ها ... ولي خب ... اين چيزا واقعا وجود داره به نظرم ... !

ميشه از همه خواهش کنم که نظرشون رو در اين باره بگن ؟ خوشحال ميشم ... !

من بي تجربه ، چطور بايد عشق رو درک کنم ؟ چطور نبايد آينده ام خراب بشه ؟

توضيح بيشتر ميتونه خيلي در اين مورد کمک کنه ...

از همه ممنونم ...


اين مطلب آخرين بار توسط در الأحد ديسمبر 30, 2007 7:19 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 7:19 pm

nAvId نوشته است:
مگه میه خدا حرف بنده هاش رو نشنیده بگیره لیلا جان ؟

مگه میشه ؟

اگه اینطور بشه که ما خیلی بیچاره ایم !!!

به کی پناه بیاریم ؟

به کی بگیم دردمون رو ؟

وای چقدر دنیا بدون خدا سخته ...

خدا منو ببخشه که اینطوری فکر کردم ... Crying or Very sad

بله ... من اینو کاملآ درک کردم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 36
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 7:43 pm

من هنوزم میگم بدون دلیل نمیشه دل بست..........از نظرم برنمی گردم Evil or Very Mad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 8:15 am

داداشي بيا يه جور ديگه به اين مساله نيگا كنيم !!

چرا فكر ميكني آينده ي روشن ، فقط توي روزهاي دل انگيزي ميتونه مصداق داشته باشه كه ، توش ،

دست كسي كه از صميم قلب دوسش داري رو گرفتي و با هم ، توي يه ساحل خوش منظره و رويايي ... آروم آروم قدم ميزنين ، لبهاتون پر از

خنده است و نگاتون همه اميدواري !! ميدوني اون غير از تو به كس ديگه اي فكر نميكنه و تو هم جز اون سودايي نداري !!

اين معني خوشبختيه ؟؟ آينده اي روشن ؟؟

مگه تعبير سعادت و كمال اينه ؟؟

پس كسي مثل استاد شهريار كه تنها زندگي كرد و يه عاشق واقعي بود ... سعادت و خوشبختيش رو به باد فنا داده ؟؟

يا كسي مثل سلمان فارسي كه هيچ وقت حضور همراه و مونسي رو نچشيد ، به كمال و آرامش نرسيد ؟؟

چرا بايد سعي كنيم ، كمال رو اونجوري كه عقل محدودمون ميگه ، معني كنيم !! آيا حقيقت ، اون چيزيه كه توي فكر ما جا ميگيره ؟؟ واقعيت رو اينقدر

بايد حقير كرد ؟؟

تمدن ساخته ي لحظات تنهايي آدمهاست !!

اين جمله ي من نيست ... حرف يك فيلسوفه !!

غير از اينه كه توي تنهايي ميشه حقيقت رو فهميد ؟؟ مركب عشق ، هيچ وقت براي دو نفر جا نداشته . اين راهيه كه بايد به تنهايي بسپري !!

شايد غمخوار و مونس بي نظيري پيدا كردي ... كسي كه تلخي لحظه هات رو تسكين ميده . اون لباس تنهايي عريان تو و تو ...

تكيه گاه غصه هاي اوني .

اما سعادت ، تنها ، توي گرماي آستين اون نيست ... !!

همه چيز بستگي به تفسير و تصويري داره كه توي ذهنمون ، از واقعيت ساختيم .

توي مخيله ي تو ، عشق تداعي كننده ي كدوم معنيست ؟؟

زندگي در كلبه ي حقير با هم بودن يا ...

سفر كردن به وراي عادتها و محدوديت هاي هستي ؟؟؟
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 9:25 am

هرکس تحملش رو نداره نخونه این متن رو...

نوید جان ببخش رک حرف میزنم ناچارم ولی امیدوارم کسی ناراحت نشه ...

...حقیقت تلخه...نظرم رو ازدید یه روانشناس و کسی که از عمیق ترین عشق(به اصطلاح) هایی که به خودکشی منجر شده تا آبکی ترینشون که بعد از یه بار چت کردن بوده دیدم و شاهدش بودم...
راجع به آقا مجید هیچی نمی تونم بگم شما هم نمی تونین بگین...چون نه شرایطش رو درست میدونین نه اون طرف مقابلش رو میشناسین...زمانی مییتونین بگین گول خورده یا گول زده که هر دو رو بشناسین و پای حرف هر دو نشسته باشین...
اما حرفهای بقیه رو با نکته های زیر جواب میدم:
1-عشق زمینی اصلا نداریم...کش و میل باطنی رو که به جنس مخالف هست رو نمی شه اسم مقدس عشق روش گذاشت اما میشه عاشق زمینی و معشوق زمینی داشته باشیم...
2- یه تفاوتهایی تو جنس زن و مرد هست که چون نمی شناسیمشون دچار اشتباه میشیم...
حالا بگذارین بگم عشق هایی که ازش حرف زدین و یه عده ای زیادتون توش شکست خوردین علتش چی بوده:
1-خانم ها به خاطر طبیعتشون ... احساسی تر هستند و زود وابسته میشن...از این وابستگی هم بیشتر اوقات هدفی ندارند...
بعضی هاشون کسی رو که بهش وابسته میشن رو در واقع خدای دوم خودشون میدونن- از اون بعنوان تکیه گاه استفاده میکنن... حالا دیگه به شانسون مونده که چیزی که بهش تکیه کردند کوه دماونده یا تل آشغال
((20 تا قرص خورده بود ... تمام صورتش پف کرده بود ...به زور آپول و سرم زنده نگه داشته بودند...
پدر و مادرش هم همراهش بودند ... باهاش حرف زدم ...دلیل خودکشیش این بود که به یه پسره وابسته شده بود که معتاد و عرق خور بود...چون پدرش و برادرش مخالفت میکردن از اونها بدش می اومد...
بهش گفتم چرا دوستش داری؟ فقط میگفت نمی دونم نمی دونم نمی دونم ولم کنید بگذارید یه زنگ بزنم...))(تو فیلم حلقه سبز خوب مصداق کور بودن عاشق(منظورم همین قاشق هاست) رو نشون داد ...حسن گلاب به گلی میگفت این عکسه کیه کشیدی من همین آدم آش و لاشم که روتخته که فقط قلبش کار میکنه ...اما گلی قبول نمی کرد میگفت حسن همین شکلیه چون چشمش کور بود)

بعضی هاشون دلیل های خیلی محکمی دارند واسه ارتباط و عشقشون...
پز بدن به همکلاسیها و فامیلاشون... بیرون برن و ول بگردن...تیغ بزنن و نداشته هاشون و عقده ها و کمبودهاشون رو جبران کنند.
(( تا ظهر با محمد توچال بودیم...عصری با یاسین یه سر رفتیم سینما...این گوشی p990 رو میبینی رسول بود دوست قدیمیم عشق بهم داده(منظور مجانی)...))

بعضی هاشون از فشارهای خانوادگی ، طلاق بین پدر و مادر ، نداشتن اعتماد به نفس و دلیلشون جبران کمبودهای عاطفیشونه... و برای جبرانش حاضرن هرکاری بکنن
(( 23 سال بیشتر نداشت وقتی خاکش کردن... مادرش دیوونه شده بود...مادرش دچار جنون شدید شده بود...مادری که بعد از طلاق از پدر عیاشش با کلفتی و نگهداری سالمندای مردم بچه هاش رو بزرگ کرده بود... دستهاشو بسته بودند ... تو فریادهاش میگفت... نگفتم بابات عیاش بود ...نفهمیدی مردا همه شون این کاره اند چرا خر شدی ... چرا به این پسره وا دادی که بدبختت کنه یه بچه تو شکمت بکاره و بعد هم فرار کنه...چرا من انقدر سیاه بختم...))

بعضی هاشون هم نشناخته و نخواسته اسیر ازدواجهای سنتی میشن و با کسی زیر یه سقف میرن و چشم بسته میخوان یهو یه عشق قلمبه از آسمون به شب بی ستاره شون بباره ...که وقتی بیدار میشن چشم باز می کنند که ای داد و بیداد که قلوه سنگ داره میباره
(( بس که گریه کرده بود صورتش قرمزه قرمز بود...اومده بود طلاق بگیره... زن یه پسره شده بود که دانشجو بود (به اصطلاح)
به امید اینکه خرجی بگیره از مادرشوهر و پدر شوهرش ...اونها هم چند ماه بعد ازدواج زده بودن زیر حرفش ...دختر بیچاره چند روز چند روز تو خونه تنها و گشنه میمونده و آقا واسه خودش میرفته خونه مادرش ...تا اینکه صاحب خونه میاد وسایلهاشون رو میریزه تو خیابون...تو گریه هاش میگفت گوله ابرازه علاقه های پسره تو مراسم خواستگاری خورده...(اینجا منظور از ابراز علاقه همون واژه مقدسو دهن پرکن عشقه). ))

2- آقایون طیفشون وسیعتر و پیچیده تر هستند
در سن 20 تا 23 سال آقایون به خاطر فعالیتهای هورمونی بدنشون ...فقط در پی ارضای خواسته های درونیشون هستند ...که راههای مختلفی رو انتخاب می کنند
بعضی هاشون حرفه ای هستند دختر بازی هم کفافشون نمی کنه...همه پول و وقتشون به خانم بازی میگذره...(به عشق اساطیری علاقه دارند)
بعضی هاشون فقط مخ میزنن و میریزن تو فرغون ...کاری به آخر و عاقبتش ندارن... وقتی خوب مخ زدن ول میکنن میرن...آخه خودشون هم دلیل ان همه عشق ورزیدنشون رو نمی دونن ...همین طوری بی دریغ عشق میریزن...مخ دیگه نبود...نفر بعدی!
بلد هم هستن بهونه بیارن...میدونی تو خیلی خانمی تو خیلی خوبی من لیاقتت رو ندارم...الان که دارم ازت جدا میشم نمی دونم چطوری میتونم تحمل کنم(تا یکی دیگه رو پیدا کنم)

بعضی هاشون از سر تنهایی میرن سراغ عشق بدون هدفشون پیدا کردن یه مادر دوم برای بزرگ کردنشونه...تشنه محبتن ...
واسه چشیدن یه جرعه از عشق حاضرن کفش طرف رو لیس بزنن ... ماشین باباش رو بشورن... دم درشون نگهبانی بدن...هزار تا کاره دیگه
(( با مشت زده بود شیشه شون رو خورد کرده بود تاندون های مچ دستش پاره شده بود...خودش هم با آرام بخش خوابیده بود...واسه اینکه عشقه پاکش که تمومه زندگیش بود یه هرزه از آب در اومده بود... چه میشه کرد...بعضی از عشق ها رو باید بخیه کرد...))

بعضی هاشون واسه اینکه کم نیارن پیشه دوستان و همسالاشون و مایه ی افتخاره مامی جونشون باشن میرن سراغ عشق...
بلد نیست شلوارش رو بالا بکشه ...پول تو جیبیش رو از باباش میگیره ...بند کفشش رو باباش میبنده به عمرش یه نون واسه خونه نخریده... پلی استیشنش ترک نمیشه... هر وقت GAME OVERمیشه دست تو جیبش میکنه عکس اون دختره رو که تو مترو آشنا شده در میاره و گوله گوله اشک میریزه...مامانش الهی مادر برات بمیره بچه ام عاشق شده ... ازش میپرسم چرا اون دختره رو دوست داری ...چون دستش گرمه...(خدا وکیلی این شد دلیل آدم زنده خوب دستش گرمه دیگه)

بعضی هاشون هم که عشقشون پدر مادر داره...دختر عمه رو وقتی میبینن رنگ از رخسارشون میره...میشن جسد ...وقتی که میگن دلیلت چیه واسه ازدواج ...مامان و بابام خیلی دوسش دارن...

بعضی ها هم که مثل آفتاب پرست هی رنگ عوض میکنن واسه رسیدن به عشق ...هرکس رو که میبینن خودی نشون میدن ...تا ببین راه نفوذی هست یا نه ...
اگه طرف دختره مومنی باشه (من تمام نهج البلاغه رو حفظم...نماز شبم ترک نمیشه...چند بار امام زمان رو تو خواب و بیداری دیدم)
اگه دختره احساساتی باشه (اگه تو رو بهم ندن ها تا آخر عمرم زن نمی گیرم...میدونی هر وقت میایی پیشم بوی عطرت تمامه خونه و کوچه و خیابونو ... روش بشه میگه تمامه قاره آسیا رو میپیچه...
میخوام کادوی تولد سنگ قبرم رو بدم...فقط تو لیاقت منو داری...فقط تو میتونی مادر بچه هام باشی...)

(بی خیال میثم بابا دارم بالا میارم)
No No
No No No
اگه دختره فوتبالی باشه( من تو محله مون، مدرسه مون ،ناحیه مون منطقه مون استانمون...تا الی الابد دروازه بانی مثل من پیدا نمیشه )
اگه سینمایی و هنر دوست باشه( هر وقت میره پیشش لباس هایی تنش میکنه مثل امین حیایی مثل فتحعلی اویسی را میره مثل خسرو شکیبایی حرف میزنه و مثل مهران مدیری زل میزنه تو چشاس)

بعضی هام که از عشق بی نیازن یه زن دارن دو تا صیغه 20 تا زید(ببخشید دستور زبان رو رعایت نکردم 20 تا زیدون)
..........................
خلاصه اینا هم حکایت عشق
خواهر من برادر من اگه میخوای یه عمر حسرت نکشی گوش بده ببین چی میگم...

عشق اول عشق آخر خداست

هرچیزی هم که شما رو به سمت اون میبره رو عشقه...
عقلت رو بکار بنداز...دو روز دنیا ارزش این همه جنگولک بازیهایی که گفتم رو نداره...
لیلی و مجنون افسانه است خسرو و شیرین قصه است...اما تو واقعیت داری زندگی میکنی...

حتما الان میگی بابا اینم بیکاره...من کجا عشق خدا کجا...؟؟؟ خود دانی میخوای تو خواب بمونی خود دانی...

میگن کسی که خوابه راحت میشه بیدارش کرد...اما کسی که خودش رو زده به خواب رو نمیشه ...

اگه روزی هم دلت از دیدن چشمی لرزید...
اگه از بوییدن گلی مست شدی...
اگه کسی بهت گفت دوست داره ...
اگه یه روز فهمیدی کسی رو دوست داری
زود برو سراغ خود خدا ... اگه اونجوری بود که خدا دوست داره...اگه راهش حرفش عملش نیتش خانواده اش تحصیلش ...همه هدفمند و خدایی بود مبارکت باشه اگه نه داغ بگذار رو اون دلت تا دیگه اینطوری آواره ات نکنه...
وقتی بنایی رو میسازن...وقتی مجسمه ای رو میتراشن...وقتی تابلویی رو میکشن...ازش فاصله میگیرن و نگاهش میکنن تا وقتی انقدر نزدیک ایستادین ارزش و یا عیب های اون رو نمی تونین ببینین...
به خودتون فرصت بدین... همه چیز رو خوب ببینین...خوب مشورت کنین...حتما مشاوره برین...

بعد دیگه بقیه اش رو بسپارین دست اون بالایی خودش میدون چطور درستش کنه

نگو فعلا باشه تا ببینم چی میشه ...یا دلت میشکنه ...(چینی نیست که ببری بند بزنیش)
یا دلی میشکنی که تاوانش رو این دنیا و اون دنیا باید پس بدی...

اگر هم یه همچین آدمی پیدا نکردی ...آسمون به زمین نمیاد...
اگه ادعا میکنین عاشق خدا هستین پس بهش اعتماد کنین و همه چیز رو بسپرین دستش ...


دور چند تا آدم رو هم واسه دوستی هم ازدواج هم دوست داشتن خط بکشین...
1-بی هدف(بیکار والاف) 2- خدا نترس 3- وابسته 4- کسی که عزت نفس نداره(واسه خودش و خانواده اش ارزش قائل نیست)
(واسه ازدواج هم یه چیزایی بجز بلوغ جسمی لازمه که اگه وقت شد سر کلاس روانشناسی توضیح میدم)

دستم شکست بس که تایپ کردم...
شرمنده بین حرفهام حرفهایی بود که نباید... به زبون آوردمشون... هم به خدا خیلی جاهاش رو سانسور کردم...
من وظیفه ام بود گفتم بود ...
درد جسمی رو میشه تشخیص داد میشه دارو تجویز کرد...ولی واسه دردهایی که مثل خوره به جون روح روان آدم میوفتن هیچکاری نمیشه کرد...


اين مطلب آخرين بار توسط در الإثنين ديسمبر 31, 2007 10:08 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 9:33 am

الهام خانم خوشم اومد از جوابت و از استورای تو عقیده ات یه نمره خوب واسه آخر ترمت کنار گذاشتم... lol! lol! lol! Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 11:11 am

ye roozi,ye jaii,bikhe gushe hamatoon,ye nafar bood ke too donya khodesh boodo khodesh!

zendegibe kamesh,hame kenaresh,enghad mikhandid ke khodesham az khandeye khodesh khandash migereft!

divoone bood az oon divooneha ke hame donya vasashoon ghashange,hame too mehrabooni mamano,too ham ghadami babashoon!

mohem nabood ki morde,ki zendast,mohem nabood ke too in jam,ki nisto ki hast!

khodesh boodo khodesh bazi vaghta ke ba khodesh ghar bood mishod faghat "khodesh"!

ye rooze dige,ye jaye dige,bazam bikhe gooshe hamatoon,yeki oomad ke oomadanesh ba hame fargh dasht...

akhe saf oomad neshast beyne "khodesho" "khodesh"! hala shode bood "khodesho" ye nafar digeo "khodesh"

har kari kard in ye nafar biroon naraft ke naraft

divoone shode bood,az oon divooneha ke yeki miad too kareshoon foozooli mikoneo hame chio be ham mizane,be daro divar mizad ta in ye nafar az donyash bere biroon ama nashod ke nashod!

kam kam negash kard,che mazloom bood! yad gereft bahash harf bezane,che harfaye ghashangi balad bood! akhe "khodesh" hich vaght az in harfa nemizad na in "khodesh" na oon "khodesh"

kam kam fek kard in ye nafar bayad ba man yeki beshe!!!

zamino zamano be ham dookht ta ba oon ye nafar yeki shod!

hala oon shode bood ye tikke az voojoodesh.

dorost nemidoonest koodoom tikkeo chera!

hads mizad GHALBESH!

ye shabe mahtabi amma tarik,ye jaye parte part,oon ye nafar khaste shod!

akhe oonam ye roozi khodesh boodo khodesh...

khaste shode bood az jaye tangesh too dele yeki dige.

hala ye tikke az "khodesh" invar oftade ye tikke oonvar har kariam mikone nemitoone in 2ta tikkaro be ham bechasboone.

akhe oon moghe ke oon ye nafar oomad,ye tikke az vooojoodesho kand andakht biroon ta ja vase oon ye nafar baz she.

nemidoonest koodoom tikkeo koja!

hads mizad GHOROORESH!

divoone shode az oon divooneha ke beheshoon migan ravanie zanjiri!

yeki nist behesh bege adami ke tikke tikke shode dige adam nemishe
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Anika
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Anika


تعداد پستها : 1395
Registration date : 2007-12-03

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 12:15 pm

آقا میثم سلام
حرف زیاد دارم راستش متنتونو تا آخر نتونستم بخونم ولی اگر حالم بهتر شه می خونم
تو قسمت مشاوره هم حرف زیاد دارم. متاسفانه تو ایران عشقها هم بیشترشون آلوده شده.یا هوسه
یا نیاز روحی صرف(ولی عشق فقط دو جنس مخالف نیست .) حتی عشق های مادرا به فرزنداشون ، بوی خودخواهی می ده
یا یک نوع وابستگی یا نیاز روانی یا... عشق خیلی می تونه مفهوم گسترده تری داشته باشه... ولی عشق پاک داریم چیزی که
هر کسی نمیتونه اونو داشته باشه و تو قلب هر کسی جا نمیگیره و خداوند اگر لطف کنه اونو به بندش میده.و هیچ وقت ازدواج
علاج یا پایان یا انتهاش نیست... این نوع عشق خیلی عظیمه شاید کسی نتونه درک کنه تا بهش مبتلا نشه می تونه خدا باشه البته
می تونه خیلی چیزا باشه ولی وجود داره....تا بعد farao flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 2:19 pm

Anikaو Mobina نوشته است:
آقا میثم سلام
حرف زیاد دارم راستش متنتونو تا آخر نتونستم بخونم ولی اگر حالم بهتر شه می خونم
تو قسمت مشاوره هم حرف زیاد دارم. متاسفانه تو ایران عشقها هم بیشترشون آلوده شده.یا هوسه
یا نیاز روحی صرف(ولی عشق فقط دو جنس مخالف نیست .) حتی عشق های مادرا به فرزنداشون ، بوی خودخواهی می ده
یا یک نوع وابستگی یا نیاز روانی یا... عشق خیلی می تونه مفهوم گسترده تری داشته باشه... ولی عشق پاک داریم چیزی که
هر کسی نمیتونه اونو داشته باشه و تو قلب هر کسی جا نمیگیره و خداوند اگر لطف کنه اونو به بندش میده.و هیچ وقت ازدواج
علاج یا پایان یا انتهاش نیست... این نوع عشق خیلی عظیمه شاید کسی نتونه درک کنه تا بهش مبتلا نشه می تونه خدا باشه البته
می تونه خیلی چیزا باشه ولی وجود داره....تا بعد farao flower
سلام خوبین؟ خدا بد نده؟ No
مبینا جون خوبه؟...
تو کلاس جاتون خالیه... Laughing Laughing
سلام منو بهش برسونین Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 3:02 pm

خیلی به این موضوع فکر کردم
چند بار هم خواستم بنویسم منصرف شدم
ولی حالا یه نصفه نیمه براتون مینویسم.
به نظر من باید از خودمون بپرسیم که عاشق باشیم تا به آرامش و قرار برسیم
یا به ارامش و قرار برسونیم.
این از نظر من از خودگذشتگی نیست خود خود عشقه.
البته بعد از تموم اون و شور و اشتیاق.
یا شاید هم اول اون.جایی که دو تا چشم در هم به دنبال یک گذشته اند.وقتی روحشون
با هم یکی بود.
این حرف منو با عشق در اولین نگاه اشتباه نگیرید.این پیدا کردن نیمه دومه بعد از یک عمر دوری
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
maryashena
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
maryashena


تعداد پستها : 1153
Registration date : 2007-12-05

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 3:21 pm

خداوند خالق عشقه

هدیه که به بندگانش ارزونی کرده

حالا این عشق میتونه بین هر کسی باشه

من معتقدم عشق زمینی وجود داره

میشه هم عشق زمینی داشت وهم عاشق خدا بود

هردو در کنار هم

عشق واقعی با عمل ثابت میشه نه با حرف

هنوزم معتقدم اولین قربانی عشق غرور عاشقه

نمیشه هم عاشق بود وهم مغرور

یه چیز دیگه

همه قبل عاشق شدن ادعا زیاد دارند در مورد عشق

عشق ال است عشق بل است...

اما وقتی عاشق شدند همه ادعاشون یادشون میره

یعنی بلدند برای دیگران نسخه پیچی کنند

(ببخشید پراکنده حرف زدم)
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 4:11 pm

ميثم جان ، ممنون . نوشته ات تلخ بود . اما حقيقت هميشه تلخه ...

متاسفانه زمانه ي ما زمانه ايه كه هر مفهوم پاكي ، در عين پاكيش ، ميتونه مهلكترين سم كشنده باشه !!

و تو اين رو بهتر وبيشتر از همه ي ما ديدي ... !!

حتما بايد دل خيلي بزرگي داشته باشي كه اين همه تلخي و سياه روزي رو ببيني و از زندگي متنفر نشي ...!!

از تجربه ها و دونسته هات بازم بگو ... براي من يكي كه خيلي ارزشمنده .

بازم ممنون
----------------------------------------------------------------------------------

آنيكا خانوم ، عشق مادر به فرزند ، شايد تنها عشقي باشه كه توي هيچ كجاي دنيا غل و غش قاطيش نيست .

مواظب خودتون و مبينا كوچولو باشيد .

احتمالا سرماخورديد ! آره ؟؟

شلغم آب پز ... !! Very Happy + استراحت (تو كه از طبابت هيچي حاليت نيست ، مجبوري حرف بزني ؟؟ Embarassed )
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

عسل خانوم چشام تاب ورداشت . بابا فارسي بنويس .

ممنون
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حوصله ي حرفاي مرجان رو هم ندارم Shocked

بابا شوخي كردم نزن ... تو رو جون وائلت نزن . اصلا هر چي گفتي خوب گفتي .

فقط هر وقت ايده اي به ذهنت مياد ، بشين و بنويس ... حرفات رو توي خودت نريز .

واسه هميشه گم ميشن .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مريم جان منم وجود عشق زميني رو قبول دارم ... اما نه در كنار عشق خدايي

اون اول پله ... اين آخر پله !!

ببخشيد ، اين نظر منه !!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Anika
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Anika


تعداد پستها : 1395
Registration date : 2007-12-03

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 4:51 pm

مرسی من حالم خوبه یعنی سرما خورگیم خوبه.اگر حالم بد شد به خاطر اون مطالب نوشته
شده توسط آقا میثم بود.یعنی بعضی قسمتاش واقعیت بود ولی بعضی هاش نمیشه گفت
حتی مطرح کردنش جالب باشه. باور کنید هنوز همشو درست و کامل نخوندم.ولی متاثر شدم
همون چند سطری که اجمالی خوندمشون. همیشه عشق رو یا خدایی خدایی یا آلوده به هوس
تعریف می کنیم. هیچگاه حد تعادل براش تصور نمیکنیم. اون زمانی که عشق به آدم آرامش بده
و عدمش یک کمبود باشه. عشق واقغی اونه که بدون چشمداشت، آدم کسی رو دوست داشته باشه
و براش هر کاری که از خدا دورش نکنه ،انجام بده. همیشه اینطور فکر کردن خیلی خوبه ولی عملش زیاد
هم ساده نیست. من شخصا اهل فلسفه بافی و تئوری و ... نیستم.همیشه معیارم عمل بوده و به هر
چیزی که معتقد بودم عمل کردم و تا آخرش رفتم.شاید خیلی چیزا رو از دست داده باشم تو اون مسیر.
اینکه آدم کسی رو پیدا کنه که مثل خودش فکر کنه و بخواد عشق( لیلی و مجنون وار) رو نثار کنه ،مهمه.
و... از شعار خوشم نمیاد، عشق آسمانی رو هم نمیشه به دیگران فهماند و شاید اطرافیان خرده بگیرند که
چقدر رومانتیک و ایدالیست هستیم.چیزی که همیشه به من میگفتند ولی هرگز تسلیم نشدم.همیشه عاشق بودم
ولی معشوق رو پیدا نکردم (البته در مورد دخترم قضیه فرق می کنه و عاشقش هستم و پیدایش کردم.) اینکه
کسی همه ی پیچ و خم احساسات و افکار ما را درک کند و تواضعش در برابر عشق به اندازه ی خود ما باشد ؛سخته
و شدنی نیست. در انسانها ی اطراف ما شاید موجود نباشد.و... تا بعد farao flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 10:53 pm

تقصير من نيست نويد گفت نظرت رو بگو Laughing
خودتون شاهدين من اصلا خنده از رو لبام نميره ...ولي سلمان جان يه سري واقعيت ها هست نمي دونم چرا ما ها (بزرگترها) اغماض ميكنيم از انتقالش
آنيكا خانم راست ميگه
اگه بدونين هر روز چند تا از اين مادرا(دخترهاي امروزي)از بچه شون ميگذرن...حالا يا واسه پول يا واسه جا زدن پدر بچه...
بي خيال حرف زياد دارم...
اما توفطرت آدم ها بدي نيست...
بخصوص مادرا
ما ها اگه ارتباط درست ياد بگيريم هيچ وقت دچار گناه و يا پشيموني نمي شيم... Laughing Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 1:45 pm

ع ش ق! - صفحة 4 95016_
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
Anika
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Anika


تعداد پستها : 1395
Registration date : 2007-12-03

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 1:49 pm

خوبه!! Smile farao flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 2:12 pm

آره میثم جان ...

من خواستم ...

و واقعا پشیمون نیستم ... کارت خیلی ایول داشت ...
من دقیقا خواستم تو رو به حرف بیارم که آوردم ...

دمت گرم ...

اصلا هم ناراحت نشدم ...

آدم باید رک باشه ...

afro
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 2:43 pm

nAvId نوشته است:
آره میثم جان ...

من خواستم ...

و واقعا پشیمون نیستم ... کارت خیلی ایول داشت ...
من دقیقا خواستم تو رو به حرف بیارم که آوردم ...

دمت گرم ...

اصلا هم ناراحت نشدم ...

آدم باید رک باشه ...

afro
سلام نويد جان خوبي داداش؟
اين جمله اي كه گفتي يه كم معناش واسه من غريبه...ميشه بگي يعني چي؟ Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 2:56 pm

يه چند تا نكته ديدم تو حرفهاي بچه ها كه بهتره همين جا بگم...
در مورد عشق نظرات بچه ها چند نوع هست...
يه عده شون چون شكست خوردن سعي در انكارش دارن...
يه عده هم ميخوان عشق زميني و خدايي رو يه جوري بهم وصل كنن(البته راهش رو بلد نيستن)

اما من جزء هيچ كدوم از اين دو دسته نيستم...آقا نويد هم گفت نظرت رو واسه ي جمع بندي بگو... من هم همون اول گفتم از ديد يه روانشناس و جامعه شناس دارم ميگم...
كسي كه اين تحريفاتي كه از اين واژه پيش اومده رو انكار ميكنه ...بايد يه كم تو بينشش و ديدش واقعا تجديد نظر كنه... چون مطمئنم آسيب ميبينه...
و الا من اگه ميخواستم از ديد خودم بگم (عشقي كه تو ذهن خودم هست)
براتون تمام تالارهاي فروم رو پر ميكردم از شعرها و قصه هاي عاشقانه و عارفانه اي كه همه شما تا حالا نديده و نشنيده باشين...
اما اينجا وظيفه خودم دونستم يه سري واقعيت ها رو بگم...
اينا ماله الان نيست ...
اينا رو بايد تو دوران مدرسه به بچه ها ياد بدن تا وقتي وارد دانشگاه وارد كار و وارد اجتماع ميشن...اينطوري تاوانش رو نپردازند
القصه من نه قصد توهين داشتم نه بزرگنمايي واقعيت رو عينا مطرح كردم...
من آنچه شرط بلاغ است............ Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 3:42 pm

میثم جان نمی گم بزرگنمایی کردی ها
ولی قبول کن خیلی یه طرفه به قاضی رفتی
درسته عشقهای اینجوری خیلی هم زیاده ولی نمیشه گفت 100 درصد همه عشقها اینطورین
حتی اگه خیلی زیاد باشه
نمی دونم به ما یاد دادن تو رشته مون ا حتی تو قوانین علمی هم نمی گیم همیشه می گیم معمولا این طوری میشه که اگه یه وقتی یه چیزه خلاف نظر ما حالا 1000 سال بعد هم اتفاق افتاد حرف مارو زیر سوال نبره چون گفتیم معمولا نگفتیم که همیشه
در مورد عشق خدایی و زمینی
ببین عشق رو میشه گفت عشق که آدم رو به کمال برسونه آدم رو بزرگ کنه ظرفیت آدم رو زیاد کنه
خوب مگه هدف خدا از خلقت انسان غیر از اینه که آدم بزرگ شه ؟؟؟؟
و هدف خلقت غیر از رسیدن به کماله
به نظر من هر چیزی که آدم رو ب کمال برسونه اون راه الهیه
فکر کنم نظر شما هم این بوده باشه
اگه نه بیشتر تو ضیح بدید
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 5:31 pm

MajidDiab نوشته است:
میثم جان نمی گم بزرگنمایی کردی ها
ولی قبول کن خیلی یه طرفه به قاضی رفتی
درسته عشقهای اینجوری خیلی هم زیاده ولی نمیشه گفت 100 درصد همه عشقها اینطورین
حتی اگه خیلی زیاد باشه
نمی دونم به ما یاد دادن تو رشته مون ا حتی تو قوانین علمی هم نمی گیم همیشه می گیم معمولا این طوری میشه که اگه یه وقتی یه چیزه خلاف نظر ما حالا 1000 سال بعد هم اتفاق افتاد حرف مارو زیر سوال نبره چون گفتیم معمولا نگفتیم که همیشه
در مورد عشق خدایی و زمینی
ببین عشق رو میشه گفت عشق که آدم رو به کمال برسونه آدم رو بزرگ کنه ظرفیت آدم رو زیاد کنه
خوب مگه هدف خدا از خلقت انسان غیر از اینه که آدم بزرگ شه ؟؟؟؟
و هدف خلقت غیر از رسیدن به کماله
به نظر من هر چیزی که آدم رو ب کمال برسونه اون راه الهیه
فکر کنم نظر شما هم این بوده باشه
اگه نه بیشتر تو ضیح بدید
من نگفتم همه عشق ها همين طور هستن...گفتم عشق واقعي رو نميشه پيدا كرد...
اين عشق هايي كه من توصيفشون كردم هيچ كدوم عشق نيست(فقط اسم عشق روش گذاشتن)... عشق به قول خودت بايد آدم رو به كمال برسونه...
اما تو همه اينها يكي قرباني شد...زندگيش اعتماد به نفسش...آبروش...بعضي ها هم كه واسه هيچ و پوچ زندگيشون رو از دست دادن...
واسه اين كه هميشه از بچه گي عشق رو ازمون قايم كردن...يعني چيزي راجع به اون به ما ياد ندادن...يك چشم باز مي كنيم... اي بابا ما كسي رو دوست داريم..به قول بعضي ها عاشق كسي هستيم... نه خودمون رو ميشناسيم... نه طرفمون رو... نه هدف داريم... واسه همين سر درگم ميمونيم...
تو حرفام گفتم ... من منكر دوست داشتن نيستم... اما عاقلانه...
گناه اون بچه هايي كه سر همين عشق آدم هايي كه ادعا مي كنن عاشقن چيه كه نبايد از زندگي چيزي بفهمن؟ No
ميدوني هر روز چقدر بچه سر راهي... ميارن تو بهزيستي... چرا نبايد اينا هم زندگي سالمي داشته باشن ..چرا بايد از عشق مادري ... عشق پدري ... از خيلي از عشق ها محروم بشن...بي هويت ...بي ريشه...بي عشق بايد بزرگ بشن...
مي دوني هر روز چند نفر طلاق ميگيرن و بچه ها اين وسط تاوان ندونم كاري اونها رو بدن...
نمي دونم بچه هاي طلاق رو ديدي يا نه...
من حرف اينه عقل و عشقمون بايد با هم در تعادل باشه...
خيلي وقت ها ماها به چيزهايي اصرار داريم كه اصلا چيزي نيست...پوچه پوچه... جز پوچي هم برامون چيزي نداره...
اما ما چون فقط احساسمون حاكمه اون رو بزرگ مي بينيم... وقتي هم نميشه دلمون ميشكنه... در صورتيكه خدا از روبرو موضوع رو نمي بينه... از بالا و با تمام ابعادش اون رو ميبينه.. با حكمتش واسه ما هرچي خيره در نظر ميگيره...
به خدا ناشكريه اگه اينجا بگيم كه خدايا من دوسش داشتم چرا ال شد چرا بل شد...
نمي دونم منظورم رسوندم يا نه...
من كه هميشه خواستم از خدا اگه يه روزي كسي رو دوست داشتم ... خدا كسي رو سر راهم قرار بده كه خودش راضي باشه... مايه ي كمال من باشه نه مايه ي زوال من
به عرش ببره منو نه به فرش بزنه منو...
خيلي حرف زدم...
بگذارين تو بحث ازدواج سر كلاس به طور تخصصي خيلي چيزها رو با مثال توضيح ميدم...
مويد باشين و عاشق... Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 36
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

ع ش ق! - صفحة 4 Empty
پستعنوان: رد: ع ش ق!   ع ش ق! - صفحة 4 Icon_minitimeالثلاثاء يناير 01, 2008 6:11 pm

Arakadrish نوشته است:
داداشي بيا يه جور ديگه به اين مساله نيگا كنيم !!

چرا فكر ميكني آينده ي روشن ، فقط توي روزهاي دل انگيزي ميتونه مصداق داشته باشه كه ، توش ،

دست كسي كه از صميم قلب دوسش داري رو گرفتي و با هم ، توي يه ساحل خوش منظره و رويايي ... آروم آروم قدم ميزنين ، لبهاتون پر از

خنده است و نگاتون همه اميدواري !! ميدوني اون غير از تو به كس ديگه اي فكر نميكنه و تو هم جز اون سودايي نداري !!

اين معني خوشبختيه ؟؟ آينده اي روشن ؟؟

مگه تعبير سعادت و كمال اينه ؟؟

پس كسي مثل استاد شهريار كه تنها زندگي كرد و يه عاشق واقعي بود ... سعادت و خوشبختيش رو به باد فنا داده ؟؟

يا كسي مثل سلمان فارسي كه هيچ وقت حضور همراه و مونسي رو نچشيد ، به كمال و آرامش نرسيد ؟؟

چرا بايد سعي كنيم ، كمال رو اونجوري كه عقل محدودمون ميگه ، معني كنيم !! آيا حقيقت ، اون چيزيه كه توي فكر ما جا ميگيره ؟؟ واقعيت رو اينقدر

بايد حقير كرد ؟؟

تمدن ساخته ي لحظات تنهايي آدمهاست !!

اين جمله ي من نيست ... حرف يك فيلسوفه !!

غير از اينه كه توي تنهايي ميشه حقيقت رو فهميد ؟؟ مركب عشق ، هيچ وقت براي دو نفر جا نداشته . اين راهيه كه بايد به تنهايي بسپري !!

شايد غمخوار و مونس بي نظيري پيدا كردي ... كسي كه تلخي لحظه هات رو تسكين ميده . اون لباس تنهايي عريان تو و تو ...

تكيه گاه غصه هاي اوني .

اما سعادت ، تنها ، توي گرماي آستين اون نيست ... !!

همه چيز بستگي به تفسير و تصويري داره كه توي ذهنمون ، از واقعيت ساختيم .

توي مخيله ي تو ، عشق تداعي كننده ي كدوم معنيست ؟؟

زندگي در كلبه ي حقير با هم بودن يا ...

سفر كردن به وراي عادتها و محدوديت هاي هستي ؟؟؟

خیلی زیبا بود....
خیلی پر معنا....

فقط تشکر میکنم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
 
ع ش ق!
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 4 از 8رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8  الصفحة التالية

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: گفتگوی آزاد-
پرش به: