بگذریم ...
===============
يه خواهش دارم ... خواهشا اين متن رو کامل و با دقت بخونين ... يه جمع بنديه از بعضي حرفاي بچه ها ... ممنون ميشم ... ميرسيم به عشق زميني !
من با گفته مريم جان موافقم که عاشق شدن دليل نميخواد ...
و اين دليلش خيلي مشخصه ، ما نياز داريم که عاشق بشيم ... اين نياز از طرف خود ماست که ما رو دلداده ميکنه ...
دلدادگي چيزي نيست که از ما خواسته بشه ... ما خودمون نيازش رو در درونمون حس ميکنيم و به شوقش پرواز ميکنيم ... !
دليلش هر چيزي ميتونه باشه به نظرم ... هر چيزي ... يه نگاه ساده ... يه برخورد کوچيک ... يه صحبت ساده ...
همه اينها ميتونن دليلش باشن ...
همه اينا ميتونن يه بهانه باشن ...
پس بهانه خاصي نميخواد ...
ولي ...
ولي با حرف الهام جان هم موافقم واقعا ...
چون براي تداوم عشقي که توي قلبمون پرورشش ميديم ، چيز قانع کننده اي ميخوايم ...
ممکنه اولش اصلا دليل خاصي نياز نباشه ... ولي خب ... يه چيزي کم مياريم بعدا ... ممکنه ته دلمون خالي بشه ...
مثلا اگه يه نفر ازمون بپرسه براي چي عاشق فلان کس شدي ، چي داريم جوابش رو بديم ؟
جوابش مثلا ميتونه اين باشه که من نيمه ديگه خودم رو در اون ديدم ، يا اينکه اون همون کسيه که به من آرامش ميده ... يا خيلي چيزاي ديگه ...
ولي اين آرامش از کجا ناشي شده ؟ اون نيمه ديگه چي بوده که در اون مشاهده کردي ؟
فقط همون يک نگاه بوده اون آرامش ؟ فقط همون کلام ساده باعث شده ما نيمه ديگه خودمون رو پيدا کنيم ؟
يعني همون چيزاي ساده بوده همه ارزش ما ؟
من هم حرف مريم و هم حرف الهام رو قبول دارم ... اما يه چيزي ميانه اونها ... !
اين نگاه ناگهاني و حرفاي قشنگ قشنگ رو هر کسي ميتونه داشته باشه ... يا جمال و قيافه جالب و دل ربا رو ...
ولي هر کسي که صاحب جمال باشه ، يا هر کسي که به نظر ساده و معصوم بياد ، لايق اين نيست که معشوق ما بشه ... !
توي اين دوره و زمونه ، که دوز و کلک همه جا حکراني ميکنه ، کي به کيه ؟
يکي مثل داش مجيد ما پيداش ميشه و دلش رو ميبازه ... چند سال عمرش رو فنا ميکنه ، صبر ميکنه ، طاقت مياره ، حرف ميشنوه ، حرف نميزنه ...
ولي آخرش ميبيني اينطوري طرف مياد و همه چيز رو خراب ميکنه ... نميخوام بازش کنم ...
ولي ميگم نبايد گول خورد ... !
و همينطور نبايد واقعا خشک بود ... نميدونم چطوري ميشه تعادل بين اين دو تا رو برقرار کرد ...
ميدونم که بايد اينطوري باشه ، ميدونم که نبايد خيلي ساده و نبايد خيلي خشک بود ...
يا به عبارتي ، نه بايد خيلي احساسي برخورد کرد و نه اينکه همش عقل رو فرمانده کنيم و افسار عشقمون رو بديم دستش !
=================
در مورد حرف دلارام جان هم موافقم ... اينکه گفت بالاخره هر کسي يه چيزي توي وجودش داره که دوست داشتني باشه ...
آره ... موافقم کاملا ...
ممکنه طرف دزد و نا به کار باشه ...
ممکنه آدم به ظاهر خوبي نباشه ...
ممکنه نتونه به ظاهر کاري رو انجام بده که محب کسي بشه ...
ولي بالاخره ، کلاغ ها هم عاشق ميشن ديگه ... !
دلشون ميخواد يکي بهشون محبت کنه ... اين گرايش به محبته ...
آدم ميتونه عاشق همچين کسي بشه ، و اون رو راهنمايي کنه ...
بهش کمک کنه که زندگي جديدي رو شروع کنه ...
به خدا خيلي اتفاق افتاده که طرف به خاطر عشقي که داره ، به خاطر کسي که دوستش داره ، از خودش زده ... از کاري که ميکرده ... از اعمال زشتش برگشته ...
=================
خب ...
حالا اينجا معيار دوست داشتن چي ميشه ؟
ظاهر ؟
باطن ؟
چي ؟
اگه ظاهر باشه که اون قسمت اول حرفام گفتم نميشه ... دليل هم آوردم ...
باطن هم که توي قسمت دوم حرفام بهش اشاره کردم ، ممکنه طرف يه دزد باشه ... باطنش هم آلوده ست ...
مجيد گفته اعتقاد آدماست ...
آخه اين هم ميشه باطن طرف ديگه ...
طرف اصلا هيچ اعتقادي نداره که ميتونه آدم خوبي باشه ... ! اصلا اميدي هم نداره ... چطوري ميتونيم باهاش هم عقيده باشيم ؟
بعدش هم مجيد دوباره گفته "ذات آدم ها " ...
خب اين يه چيزي ... ميشه در موردش بحث کرد ...
توي کنفرانسي که داشتم در مورد درس اخلاق اسلامي ، در مورد توبه ، اين مورد توي قسمت اولش بود ...
اين بود که آدم بالفطره خطاکار نيست و گناهي مرتکب نشده ... وقتي بچه اي به دنيا مياد ، خيلي خيلي بتونه زور بزنه ، ميتونه گريه کنه ...
اون نميتونه گناهي مرتکب بشه ... اين گذشت زمانه که آدمها رو تربيت ميکنه ... محيط اطراف ، والدين ، دوستان ، مدرسه و ...
و بهش ميگه که چکار کنه و آينده اون رو معلوم ميکنه ... پس مثل بيماريها ، خطا و لغزش آدما عارضيه نه ذاتي ... !
ذات هر کسي ميل به کمال داره ... هر چقدر هم که بد باشه ...
شايد همين ميل به کمال باشه که منشاء همين عشق ميشه ... که آخرش هم متصل ميشه به اون مبداء ...
ولي حالا يه چيزي ...
اين حس گرايش به کمال در همه آدم ها هست ...
ببخشيد که اين رو ميگم ، ولي يه بز هم کشش به سوي کمال داره ، چون غذا ميخوره ، از خطر فرار ميکنه و دوست داره که زنده بمونه ...!
حالا که اين ميل در همه وجود داره ، چرا ما عاشق يک نفر خاص ميشيم ؟
=================
دلارام باز گفته که يه جور حسه که توي دل آدما هست ...
خب ...
اين حس از کجا مياد ؟
يعني عارضيه ، يا ذاتي ؟
اگه عارضي باشه که نه ... نميشه بهش اعتماد کرد ... چون انسان جايز الخطا ست و بينهايت خطا مرتکب ميشه ...
تنها کساني که خطا نکردن ، اعمه معصومين عليهم السلام و پيامبران خدا بودن ... که نا مناسب ترين کارشون ، ترک اولي بوده ، نه ارتکاب اشتباه !
خب ... پس ممکنه اين حس قلبي ، ذاتي باشه ...
در اينجا به بمبست ميرسيم ... !
مجيد گفته که : يه ايده اي هست که ميگه ادما جفت خودشون رو دارند ، مثل سيبي که نصف شده ، و هر کس دنبال جفت خودش ميگرده ...
يعني همه چيز از قبل پيش بيني شده و همه چيز هم کوک شده و خدا هم بيکار اون بالا نشسته ... !
همه دارن کارهايي که بهشون واگذار شده رو انجام ميدن ...
من قراره عاشق يه x بشم و ميشم ... فلان کس قراره عاشق يه y بشه و ميشه ... و ...
يعني هيچ راه گريزي نيست از اين قضيه ... پس اين چه عشق و چه آزاديه ؟ اين که شد اجبار ... !
اينجاست که مساله جبر و اختيار مياد وسط ... ! و از اونجايي که اماممون ، امام علي (ع) گفته زياد وارد اين بحث نشين ، من همينجا تمومش ميکنم اين بحث رو ...
=================
معين گفته ...
بچه ها متاسفانه اين يه واقعيته(به نظر من):
"ما معمولا عاشق کسي ميشيم که دوستمون نداره در عوض کساني که عاشقمون ميشن رو دوس نداريم"
آره ... فکر ميکنم حرف درستي باشه ... ولي خب ... به نظر شما همون اول ، علاقه ها دو طرفه ست ؟
از يه جايي باسد شروع بشه ديگه !
=================
خب ... تا همينجا فکر کنم به يه بحث جامع رسيديم که چطور بايد عاشق شد ... و معيارهاي عاشق شدن چيه ؟
حرفاي دوستان ديگه ، مثل ميثم جان و حرف بعدي مريم جان ، توي اين بحثي که من جمعش کردم طبقه بندي نميشه متاسفانه ...
من در مورد معيارها گفتم ...
ولي اوناي ديگه فکر کنم بعد از عاشق شدن باشه !
حرفايي رو که زدم ، مثالهاي نقضي بوده از گفته هاي بچه ها ...
نميخواستم همه رو رد کنم ها ... ولي خب ... اين چيزا واقعا وجود داره به نظرم ... !
ميشه از همه خواهش کنم که نظرشون رو در اين باره بگن ؟ خوشحال ميشم ... !من بي تجربه ، چطور بايد عشق رو درک کنم ؟ چطور نبايد آينده ام خراب بشه ؟
توضيح بيشتر ميتونه خيلي در اين مورد کمک کنه ...
از همه ممنونم ...