ع ش ق!

آدم بعضی وقتها می بینه که چقدر هستن که بهش فکر می کنند و چقدر دوست داره که اینطوری صادقانه واسش دل می سوزونن به خودش افتخار میکنه
واقعا زبونم از گفتن حتی یک کلمه در موردتون عاجزه
فقط می تونم بگم همتون رو دوست دارم از ته دلم دوستون دارم
و امیدوارم هیچ موقع واسه هیچ کس این اتفاق نیافته
دلارام نوید مرجان محبوبه جان امین جان و همه بچه ها خیلی دوستون دارم

ما هم دوستت داریم مجید جان
خدا هم دوستت داره، خیلی خیلی دوستت داره، مطمئنم

MajidDiab نوشته است:

آدم بعضی وقتها می بینه که چقدر هستن که بهش فکر می کنند و چقدر دوست داره که اینطوری صادقانه واسش دل می سوزونن به خودش افتخار میکنه
واقعا زبونم از گفتن حتی یک کلمه در موردتون عاجزه
فقط می تونم بگم همتون رو دوست دارم از ته دلم دوستون دارم
و امیدوارم هیچ موقع واسه هیچ کس این اتفاق نیافته
دلارام نوید مرجان محبوبه جان امین جان و همه بچه ها خیلی دوستون دارم

مجید جان دل به دل راه داره
ما هم خیلی دوستت داریم داداشی

سلام
ميشه به من هم بگين چي شده؟
از نوشته ها يه چيزي دست گيرم شد...ولي نمي دونم درسته يانه...
مجيد خان كمكي از دستمون بر مياد؟

من به خاطر رشته ام كه روانشناسي يه سري اطلاعات دارم كاش بتونم بهتون كمك كنم...اگه اجازه بدين خوشحال ميشم...به خاطر رشته ام با دخترا و پسراي زيادي در اين مورد حرف زدم و تقريبا اطلاعاتم بد نيست... اگه دوست داشتين يه ندا بدين درخدمتم

برادر خودت خوب می دونی مشکلم چیه
ولی باید تو فروم قبل می بودی تا الان بگیری مطلب چیه
یه جوری شکست یه شکست بد

Anikaو Mobina نوشته است:

عشق یعنی دختر عزیز و نازم مبینا جان و بس.

واقعا یعنی همین
عشق زندگی همه چیز ادم
دلم می خواست یه دختر داشتم و تا اخر عمرم لوسش می کردم و با تمام وجودم براش پدری می کردم

MajidDiab نوشته است:

برادر خودت خوب می دونی مشکلم چیه
ولی باید تو فروم قبل می بودی تا الان بگیری مطلب چیه
یه جوری شکست یه شکست بد

آخه دوست خوب با اين حرفاي پرآكنده كه نميشه نتيجه گرفت...اگه تو ذهنت هم انقدر همه چي بهم ريخته است كه اينجا نوشتي؟
كار از دست هيچ كس بر نمي ياد...
اگه ميخواي تمام عمرت خراب بشه كه هيچ(ببخش رك ميگم)
ولي اگه ميخواي يه عمر زندگيه خوبي داشته باشي به خودت كمك كن...فقط خودت ميتوني...يه كم فكرت رو سامان بده علتها رو در بيار...
1-نقطه ضعف هاي خودت و طرفت
2- مسائل جانبي كه پيش اومده (تاثير حرفاي ديگران...اتفاقت بد...)
3-بسنج ببين اصلا ميتوني لنگه اون طرفت رو پيدا كني يا برعكس اون ميتونه مثل تو پيدا كنه؟
4- اگه خودت قاضي بودي تو اون شرايط بحراني كه همه يه طرف بودن تو يه طرف حق رو به كي ميدادي؟
5- فكر ميكني رفتارت در مقابل مشكلت درست بوده؟
6- به اين فكر كن از اين ارتباط چي بدست آوردي و اون طرفت چي؟(اگه ارزشش رو نداشته يه لحظه هم فكر كني واقعا...چي بگم)
سوالا زياده فقط چند نمونه و مهم هاش رو گفتم
جواب همه سوالها باعث ميشه تا اون تاريكيهاي ذهنت روشن و شفاف بشه و اون ترسي كه از مواجهه داري از بين بره و هر وقت خاطره ها سراغت مياد...به راحتي و عاقلانه باهاشون برخورد ميكني
يه خانمي ميگفت يه بار رفته بود مغازه عطر بخره فروشنده عطري كه نامزدش بهش داده بود آوورده بود واسه پيشنهاد همون جا غش كرده بود...با آمبولانس برده بودنش...چرا؟
چون تكليف خودش رو با خاطره هايي كه داشته روشن نكرده بود... خيلي حرف زدم...اميدورام ناراحتتون نكرده باشم...
امري باشه باز در خدمتم

مجید جان ما هم دوستت داریم
امیدوارم تو زندگی دیگه هم شکست نخوری
من به عنوان خواهر کوچکتر ت برات دعا می کنم همیشه تو زندگی موفق باشی

مجنون دیاب

MajidDiab نوشته است:

آدم بعضی وقتها می بینه که چقدر هستن که بهش فکر می کنند و چقدر دوست داره که اینطوری صادقانه واسش دل می سوزونن به خودش افتخار میکنه
واقعا زبونم از گفتن حتی یک کلمه در موردتون عاجزه
فقط می تونم بگم همتون رو دوست دارم از ته دلم دوستون دارم
و امیدوارم هیچ موقع واسه هیچ کس این اتفاق نیافته
دلارام نوید مرجان محبوبه جان امین جان و همه بچه ها خیلی دوستون دارم

اجازه هست منم يه چيزي بگم ؟؟

با اجازه ي داش مجيد...

نويد حرف خوبي زد ... آسموني كرد موضوع رو و ربطش داد به سرچشمه ي احساس !

ميگن اصل عشق و دلدادگي ، بالاي نردبون منتظرت نشسته ... اگه طالبي ، بايد از پله ي اول شروع كني ...

بخواي سه پله رو ، يكي كني و قدم ناجور ورداري ... اگه نيفتي از اون بالا و تموم احساست روي سرت ويرونه بشه ... حداقل پات سر ميخوره و

تنت خراش ورميداره ...

نميشه عشق رو با اون عظمتي كه داره يهو لمس كرد ... به دختر كوچولوت (اسمش چي بود ؟) چجوري حرف زدن ياد ميدي ؟ ... كلمه به كلمه .

بايد آروم آروم جلو رفت تا به درك كاملي از مفهوم عشق رسيد

اون داستان حضرت مولانا رو يادت هست :

يكي خرش گم ميشه ، مياد مسجد ، رو به واعظي كه بالاي منبر بود ، داد ميزنه ، ميگه : بگو كسي اگه خري ديده ، مال منه !!

ملا ميگه : توي جمع كسي هست كه از عشق نبوده هرگزش بهر ؟؟

يكي بلند ميشه ميگه : آنك منم اي ستوده ي دهر ... كز عشق نبوده هرگزم بهر

ملا ميگه : افسار رو بيارين ... پيداش كردم !!

...

عشق مفهوم زندگي و كمال رو كامل ميكنه . اين يك حقيقته !!

و تو مجيد عزيزم ، الان دست روي نقد تجربه اي داري كه از همه ي حرفهاي ما با ارزش تره . تو به اين احساس رسيدي كه عشق به وجود

مملو از اشتباه و خطايي ، با شكوه هست ، اما كامل نيست ...

اميدوارم توي جستجوي تازه ات ... توي سرزمينهاي رويايي ... يه جايي پشت ستاره هاي آسمون و... لابلاي شب بوهاي زمين ...

عطر گرم نفسش رو پيدا كني و از سرچشمه ي زلال عشقش سيراب بشي.

دوباره تاكيد ميكنم : عشق زميني يه حقيقت خيلي خيلي مقدس و ضروريه ... ولي نه بعنوان هدف ... فقط براي شروع حركت و جستجو

اين استنباط رو از حرفم نكني كه عاشق واقعي به عشق زميني بي توجهه !!

عاشق واقعي عشق زميني رو با احساسي به مراتب قوي تر و لطيف تر از ادراكات زميني درك ميكنه !!

لازمه مثال بزنم ؟؟ شايد توي پست بعدي !!

به اميد طلوع خورشيد عشق توي زندگي داداش خوبم

---------------------------------------------------------------

محبوبه خانوم ...

ايول ... به اين ميگن خواهر واقعي !! براي كمك به ديگران از هيچ ملاحظه اي بيمي نداري

حال كردم با اين شهامتت

داش مجيد قدر اين آبجيت رو بدون !!
--------------------------------------------------------------

دست آقا ميثم درد نكنه . حرفات خيلي خوب بود

سوالهاي پر مغزي گذاشته بودي . دمت گرم
------------------------------------------------------------

دست همه درد نكنه ...

ببخشيد پرچونگي كردم

سلام Arakadrish جان قابلي نداشت ...
فقط يه چيزي به حرفام اضافه كنم
اينكه الان حال و روز آقا مجيد مثل كسي ميمونه كه تو يه اتاق تاريكه و ميدونه يكي از ديوارش گفتن ترك داره
تا چراغ ها رو روشن نكنه و نره و كاستي ها رو ببينه و اصلاح كنه نمي تونه با خيال راحت اونجا زندگي كنه...
من خودم از يه كسي گذشتم كه از جونم برام عزيز تر بود...ولي ديدم اگه بمونم به درسش به اينده اش لطمه ميخوره با بهانه كنار كشيدم...چون واقعا عاشقش بودم...همه ماها يه جوري اين درد رو تجربه ميكنيم...شكست ميخوريم ولي مهم اينه كه اين شكست سرمايه تو شده...
اگه ناراحت نميشي جواب اين دوتا سوال رو همين جا بده
اگه خوب بوده عشقت چرا رهاش كردي؟...
اگه دوست داشته چرا راضي به رفتن شده؟...

اگه هم بد بوده كه راحت شدي دادشم

اگه ميدونستم كه مشكلتون سر چي بوده ميتونستم اساسي كمكت كنم...

بچه ها واقعا سربلندم کردید
اینقدر الان خوشحالم که نمی تونم توصیفشو بکنم
ان شا الله خدا توفیق اینو بده که تک تک محبتاتون رو جبران کنم
--------------------------------------------
سلمان جان درسته من الان یه تجربه هایی دارم که هرچند تلخه ولی راه رو برای اینده ام روشن می کنه
الان بهتر می تونم تصمیم بگیرم
و می خوام این دفعه که عاشق کسی شدم اینقدر بزرگ شده بشم که قدر عشقم و دلم رو بدونم
و با بچه بازی خرابش نکنم

داداش گلم
خوشحالی تو خوشحالی بچه هاست
برای جبران کردن محبت بچه ها فقط فقط شاد باش همیشه به زندگی اگر چه سخته لبخند بزن فکر گذشته هم نکن

هر گاه بتونیم بعد از هر شکستی لبخند بزنیم شجاع هستیم

MajidDiab نوشته است:

بچه ها واقعا سربلندم کردید
اینقدر الان خوشحالم که نمی تونم توصیفشو بکنم
ان شا الله خدا توفیق اینو بده که تک تک محبتاتون رو جبران کنم
-
-------------------------------------------

سلمان جان درسته من الان یه تجربه هایی دارم که هرچند تلخه ولی راه رو برای اینده ام روشن می کنه
الان بهتر می تونم تصمیم بگیرم
و می خوام این دفعه که عاشق کسی شدم اینقدر بزرگ شده بشم که قدر عشقم و دلم رو بدونم
و با بچه بازی خرابش نکنم

داداش مجیدمون شاد باشه ما هم شادیم.
ما هم دوستت داریم پسر کلوپ بدون تو اصلا صفا نداره.

MajidDiab نوشته است:

بچه ها واقعا سربلندم کردید
اینقدر الان خوشحالم که نمی تونم توصیفشو بکنم
ان شا الله خدا توفیق اینو بده که تک تک محبتاتون رو جبران کنم
--------------------------------------------
سلمان جان درسته من الان یه تجربه هایی دارم که هرچند تلخه ولی راه رو برای اینده ام روشن می کنه
الان بهتر می تونم تصمیم بگیرم
و می خوام این دفعه که عاشق کسی شدم اینقدر بزرگ شده بشم که قدر عشقم و دلم رو بدونم
و با بچه بازی خرابش نکنم

مجید جان انشالا که همیشه شاد باشی
همینکه خوشحال و سلامت باشی واسه ما کافیه

ما مخلصيم ...

ايشالا خندون ببينيمت

قربون دستت اون سر فلك رو محكم بگيب بيزحمت (به آشپزخونه مراجعه شود )

Arakadrish نوشته است:

ما مخلصيم ...

ايشالا خندون ببينيمت

قربون دستت اون سر فلك رو محكم بگيب بيزحمت (به آشپزخونه مراجعه شود )

دارمشون
بزن تا دیگه مهمونی رو نپیچونند

واااااو ... امين ...

هيچي واسه گفتن ندارم .

محشره ...

بعضی وقتا تمام سعی من این میشه که جلوی خودمو بگیرم که مبادا آهی بکشمو حرفی بزنم ...

اما نمیشه ... شبا رختخواب میشه قبر و خاطرات میشه عذاب الهی

عشق!

خدا ستارالعیوبه .... درست! اما خوب بلده آدمارو چنان بچزونه که از شدت این سوختن لب باز کننو بگن ناگفته های کومه های سرد و نم دار دیروز رو

عشق!


پشت محضر ازدواج دفنش کردم!

لیلا نوشته است:

بعضی وقتا تمام سعی من این میشه که جلوی خودمو بگیرم که مبادا آهی بکشمو حرفی بزنم ...

اما نمیشه ... شبا رختخواب میشه قبر و خاطرات میشه عذاب الهی

عشق!

خدا ستارالعیوبه .... درست! اما خوب بلده آدمارو چنان بچزونه که از شدت این سوختن لب باز کننو بگن ناگفته های کومه های سرد و نم دار دیروز رو

عشق!


پشت محضر ازدواج دفنش کردم!

اوه اوه اوه ...

يكي بود ، دلشاد و خندون ... دلمون خوش بود به خنده ها و مسخره بازياش ... ليلاي مهربون

بابا تو كه دلت از همه پرتره ...

عشق ... خودخوري ؟؟ نا اميدي ؟؟

جريان چيه ؟؟

Arakadrish نوشته است:

لیلا نوشته است:

بعضی وقتا تمام سعی من این میشه که جلوی خودمو بگیرم که مبادا آهی بکشمو حرفی بزنم ...

اما نمیشه ... شبا رختخواب میشه قبر و خاطرات میشه عذاب الهی

عشق!

خدا ستارالعیوبه .... درست! اما خوب بلده آدمارو چنان بچزونه که از شدت این سوختن لب باز کننو بگن ناگفته های کومه های سرد و نم دار دیروز رو

عشق!


پشت محضر ازدواج دفنش کردم!

اوه اوه اوه ...

يكي بود ، دلشاد و خندون ... دلمون خوش بود به خنده ها و مسخره بازياش ... ليلاي مهربون

بابا تو كه دلت از همه پرتره ...

عشق ... خودخوري ؟؟ نا اميدي ؟؟

جريان چيه ؟؟

خنده؟ شوخی؟
من از زندگیم راضیم ... خدا خیلی بیشتر از اون که لیاقتشو داشتم به من داده ..

ولی
هر آدمی یه رازهایی داره که پشت سجاده هزار بار به خدا التماس و عجز لابه میکنه یه بار برای شدنش حالا هم برای نشدنش....




من یکی بعداز این سالها خوب میفهمم وقتی میگن خدا بهتر از همه صلاح مارو میدونه یعنی چی!
بعضی وقتا از خدا چیزایی رو خواستم التماس کردم که حالا....


من خیلی وقته شدم یه آتشفشان خاموش

منتظر بودم....که قلبم آن طپشها را احساس کند.....که دلم به حسی تازه شود

انتظار کشیدم ....روز....شب....نه وقت معنا نداشت.....کدام روزو شب...

نگران بودم نگرانتر شدم...دویدم...فریاد کشیدم...گریستم....باز منتظر ماندم...

تنهایی ...سرما...چه واژه ی تلخی نا امیدی...یاس...نگاه بی سرانجام...

تا کجا ترا بجویم....تا کی انتظار تجربه کنم؟....طنین غم انگیز این کلام همراه همیشگیم شده...

قلب من هنوز پر حسرت ترین قلب دنیاست...نگاه من هنوز چشم انتظارترین نگاه دنیاست....

اما من از تو دلگیر نیستم ای زیباترین دلتنگی دنیا..........

گلایه نمیکنم....خواستنت را بهانه میکنم تا از تو بنویسم.........

ليلا ... حالا دارم ميفهمم ، طعم شيريني كه قاطي با مايه ي طنز ، توي نوشته هات هست ... از كجا اومده !!

كوه آتشفشان ، پر شگفتي ترين كوه دنياست ...

قدر دلت رو بدون !!

------------------------------------------------

ماشالا آبجي ، بزنم به شيشه ي مونيتور ، چشم نخوري ...

خيلي قشنگ بود .

ممنون .

چقدر خوب ميتوني با دلتنگيت حال كني . تبريك ميگم بهت

خواهش میکنم داداش جان...

خوشحالم خوشت اومده....

یعنی من ممکنه چشم بخورم؟نمیدونستم.......