مشاعره

به به آدم کیف میکنه......باری کلا.....
من چون حوصله فکرکردن ندارم از دور تشویقتون میکنم....

yasamiin نوشته است:

به به آدم کیف میکنه......باری کلا.....
من چون حوصله فکرکردن ندارم از دور تشویقتون میکنم....

yasamiin نوشته است:

به به آدم کیف میکنه......باری کلا.....
من چون حوصله فکرکردن ندارم از دور تشویقتون میکنم....

ربا خواری از نرده بانی فتاد

شنیدم که هم در نفس جان بداد

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

آن یکی ترکی بدو گفت : ای گزم


من نمیخواهم عنب خواهم ازم !!!!! ( ببخشید که از کلمه ی X استفاده نکردم !!!!!)

REZA*HAMAKI نوشته است:

آن یکی ترکی بدو گفت : ای گزم


من نمیخواهم عنب خواهم ازم !!!!! ( ببخشید که از کلمه ی X استفاده نکردم !!!!!)

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تره بر خوان است


وانکه را دستگاه و قوت نیست


شلغم پخته مرغ بریان است!!!

تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
...
مشیری

تموم قصه هامو از تو دارم بهترین خاطره ها مو از تو دارم

تو این شبای خالی از ستاره آخرین ترانه ها مو از تو دارم

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را

ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از اموختن یک زمان نغنوی

magnoon diab نوشته است:

REZA*HAMAKI نوشته است:

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تره بر خوان است


وانکه را دستگاه و قوت نیست


شلغم پخته مرغ بریان است!!!

تخلص شما چیه جناب طوفان

مولانا سعدی کرمانشاهی!

magnoon diab نوشته است:

یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

REZA*HAMAKI نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

REZA*HAMAKI نوشته است:

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تره بر خوان است


وانکه را دستگاه و قوت نیست


شلغم پخته مرغ بریان است!!!

تخلص شما چیه جناب طوفان

مولانا سعدی کرمانشاهی!

حافظش رو جا انداختیااااا

ای مظهر لطف حق، تا چند شکیبایی



جانها به فغان آمد، چون است نمی آیی

Yasaman نوشته است:

REZA*HAMAKI نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

REZA*HAMAKI نوشته است:

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تره بر خوان است


وانکه را دستگاه و قوت نیست


شلغم پخته مرغ بریان است!!!

تخلص شما چیه جناب طوفان

مولانا سعدی کرمانشاهی!

حافظش رو جا انداختیااااا

آخه محبوبه تخلصم رو پرسید و گرنه اسم کاملم اینه: مولانا سعدی حافظ ابن بابا طاهر ابن محتشم کاشانی ابن سقراط!

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

هر که را پا ی ست جوید روزیی


هر که را پا نیست کن دلسوزیی