| انجمن شاعران زنده! | |
|
+14G H A Z A L mona Assal maryashena Arakadrish s@ba Jany الهام yasamiin Yasaman amin بهاره MajidDiab دلارام 18 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
yasamiin عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2958 Age : 37 Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸ Registration date : 2007-12-18
| |
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس مايو 08, 2008 12:43 pm | |
| دیشب از تو مجله یه فال حافظ گرفتم بیت اول این شعر اومد خیلی قشنگه روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد صبح امید که بد معتکف پرده غیب گو برون آ که کار شب تار آخر شد آن پریشانی شبهای دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد که به تدبیر تو تشوبش خمار آخر شد در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد | |
|
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس مايو 08, 2008 5:22 pm | |
| من عاشق این شعرم اما شاعرش نمی دونم کیه دقیقا............. این مثنوی حدیث پریشانی من است بشنو که سوگ نامی ویرانی من است امشب نه این که شام غریبان گرفته ام بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام گفتی غزل بگو غزلم شور و حال مرد بعد از تو حس شعر فنا شد خیال مرد گقتم مرو که تیره شود زندگانی ام با رفتنت به خاک سیه می نشانمت گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد بر چشم باد فرصت دیدن نمی دهد وقتی نقاب مجور یکرنگ بودن است معیار مهر ورزیمان سنگ بودن است دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است اصلا کدام احمق از این عشق راضی است این عشق نیست فاجعه ی قرن آهن است من بودنی که عاقبتش نیست بودن است خالا به حرفهای غریبت رسیده ام فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام خیلی پر حرفی کردم.................. شرمنده............ بقیم داره اما خسته شدم................. | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! السبت مايو 10, 2008 7:16 am | |
| بی همگــــان بسر شـــــــود بی تو بســـر نمی شود ------- داغ تـو دارد ايــن دلـــم جــای دگــــــــر نمی شـود
ديـــــده ء عقـــل مست تو چرخهء چـــرخ پست تـو ------- گوش طــــرب به دست تو بی تو بســر نمی شود
جـــان ز تو جـــوش ميکنـــد دل زتــو نـوش ميکنـد --------- عقـل خـــروش ميــــــــکند بی تو بسـر نمــی شود
خمـــــر مـــن و خمـار من باغ من و بـــــــهار مـــن -------- خــواب مـــن و قـــرار من بي تو بسـر نمی شــــود
جـاه و جلال مـــن تويی ملکـــت و مال مــن تويــی --------- آب زلال مـن تويی بی تو بســـــر نـمی شــــــــود
گــاه سوی وفــــا روی گـــــاه سوی جـــــــفا روی --------- آن منــی کجــا روی بـــي تـو بـــســـر نمـی شــــود
دل بنـــهنـد بــــر کنـی تــــوبـه کننـــد بشــــــــــکنی ---------- ايــن همـه خـــود تو ميکنی بی تو بسر نمـی شود
بــی تـو اگــــر بسر شدی زير جهان زبــــر شـدی --------- باغ حــرم سقر شــــدی بی تو بسر نمی شـــــــود
گــــر تـو سـری قـــــدم شوم ور تو کفی علــم شوم --------- ور بروی عـــــدم شــــوم بی تو بسرنمی شـــــود
خـــــواب مـرا ببسته ای نقش مـــــــرا بشــستـه ای --------- وز همــه ام گسسته ای بی تو بســـــر نمی شــــود
گـــــــر تـو نباشی يار مـن گشت خــــراب کار من --------- مـونس و غمگســـار مـن بی تو بســـر نمی شـــود
بی تو نه زنده گی خوشم بی تو نه مرده گی خوشم--------- ســـرز غــــم تو چــــون کشم بی تو بسر نمی شود | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 7:32 am | |
| شنیدم چو قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه دوری و تنها بمیرد درآن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزلها بمیرد گروهی برآنند که این مرغ شیدا کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد شب مرگ از بیم آنجا شتابد که از مرگ غافل شود تا بمیرد چو روزی ز آغوش دریا برآمد شبی هم درآغوش دریا بمیرد تو دریای من بودی آغوش بگشای که می خواهد این قوی زیبا بمیرد | |
|
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 7:39 am | |
| واااااااااااااااای دلارام این شعر منو دیووووونه می کنه عاشقشم واقعا عاشق این شعرم | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 12:09 pm | |
| [quote="دلارام"] دلارام جون عالی بود.. واقعا دلم خواست منم اونجوری بمیرم. | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 2:11 pm | |
| سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندرافتد که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی عجبست اگر نگردد که بگردد آسیابی
برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی.. | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 2:28 pm | |
| درست زدی به هدف همون شعر نیمه کاره ای که من دنبالش بودم - دلارام نوشته است:
- سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندرافتد که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی عجبست اگر نگردد که بگردد آسیابی
برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی.. | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 13, 2008 2:33 pm | |
| به خاطر تو نوشتمش مرجان عزیزم | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الإثنين مايو 19, 2008 4:00 pm | |
| تو را من چشم در راهم شباهنگام كه مي گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي وزان دلخستگانت راست اندوهي فراهم تو را من چشم در راهم ...
شباهنگام ، در آن دم كه بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پاي سرو كوهي دام گرم يادآوري يا نه ، من از يادت نمي كاهم تو را من چشم در راهم..
نیما یوشیج | |
|
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الإثنين مايو 19, 2008 4:05 pm | |
| شعرهايي كه نوشتي مخصوصا آخريهاش خيلي قشنگ ود با اينكه اهل شعر نيستم ولي خوندم و لذت بردم | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الإثنين مايو 19, 2008 4:15 pm | |
| به باغ همسفران
صدا کن مرا صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است
کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم,آن وقت میان دو دیدار تقسیم کنیم بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم بیا زودتر چیزها را ببینیم ببین,عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض زمان را به گردی بدل می کنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
مرا گرم کن (و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد و باران تندی گرفت و سردم شد,آن وقت در پشت یک سنگ اجاق شقایق مرا گرم کرد)
در این کوچه هایی که تاریک هستند من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم
من از سطح سیمانی قرن می ترسم بیا تا نترسم من از شهر هایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد مرا خواب کن زیر شاخه دور از شب اصطکاک فلزات اگر کاشف معدن صبح آمد,صدا کن مرا و من,در طلوع یاسی از پشت انگشت های تو بیدار خواهم شد و آن وقت حکایت کن از بمب هایی که من خواب بودم و افتاد حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم و تر شد بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند در آن گیر و داری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید
و آن وقت,من مثل ایمانی از تابش استوا گرم تو را در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید..
سهراب سپهری | |
|
| |
yasamiin عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2958 Age : 37 Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸ Registration date : 2007-12-18
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 20, 2008 6:56 am | |
| - دلارام نوشته است:
- شنیدم چو قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه دوری و تنها بمیرد
درآن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی برآنند که این مرغ شیدا کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد که از مرگ غافل شود تا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا برآمد شبی هم درآغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش بگشای که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
اولين باري كه اين شعررو خوندم دوم راهنمايي بودم يادمه گريم گرفت..... ولي خيلي دوست دارم اين شعررو... مرسي دلارام عزيزم.... | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء مايو 20, 2008 2:24 pm | |
| مرسی دستت درد نکنه..من اون شعر نیما را هم خیلی دوست دارم چند سال پیش سعی کردم حفظش کنم ولی چون کم حافظه ام یادم رفت - دلارام نوشته است:
- به خاطر تو نوشتمش مرجان عزیزم
| |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 4:10 am | |
| مرجان عزیزم و یاسمین بهتر از گلم خواهش می کنم، خوشحالم که خوشتون اومد | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 4:13 am | |
| مردان خدا پردهی پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهی هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبک سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند
فروغی بسطامی | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 8:14 am | |
| باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیرو دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشقی دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه و مال و آبرو
من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی می خواهد از من آتشین
تا بسوزاند در او تشویش را
آه از این دل، آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
آه، ای خدای قادر بی همتا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
راضی مشو که بنده ی ناچیزی
عاصی شود به غیر تو روی آرد
راضی مشو که سیل اشکش را
در پای جام باده فرو بارد
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه، ای خدای قادر بی همتا
فروغ فرخزاد | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 8:15 am | |
| عروسک کوکی با تنی چون سفره ی چرمین با دو چشم درشت سخت می توان در بستر یک مست، یک دیوانه، یک ولگرد عصمت یک عشق را آلود می توان در بازوان چیره ی یک مرد ماده ای زیبا و سالم بود می توان همچون عروسک های کوکی بود با دوچشم شیشه ای دنیای خود را دید می توان فریاد زد با صدایی سخت کاذب، سخت بیگانه (( دوست می دارم )) می توان با هر فشار هرزه ی دستی بی سبب فریاد کرد و گفت (( آه، من بسیار خوشبختم ))
اين مطلب آخرين بار توسط بهاره در الأربعاء مايو 21, 2008 8:39 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 8:17 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: تولد پاییزی الأربعاء مايو 21, 2008 8:25 am | |
| تولد پاییزی
شمارش معکوس
با تولد آغاز می شود
و قانون زمان
در آستانه ی مرگ می ایستد
من تنها آمده ام
و تنها خواهم رفت
و در بیتوته ی این دو تنهایی
لحظه لحظه ی رویاهایم را
خلق می کنم
لحظه ها را قاب نتوان کرد
لحظه ها می میرند
لحظه ها را گرد نتوان آورد
لحظه ها را هیچ نتوان اندوخت
لحظه ها بوی فراموشی
لحظه ها بوی فرسودگی خا طره را میگیرند...
| |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 8:29 am | |
| سکوت؛
آرامش بخش ترین
سکوت؛
هراس انگیز ترین
فریاد! فریاد!
از این آرامش هراس انگیز | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 8:34 am | |
| کلبه عشق
دستهايت چه پر غرور و چه گرم
سايه افكنده روي فردايم
بين انگشتهاي عاشق تو
باز در جستوجوي فردايم
قصه اعتماد ما به صدا
شايد آغز راه فردا بود
ريزش كوه وحشت و ترديد
رويش عشق وحشي ما بود
ما علف را به خاطر آورديم
وقتي از ياد باغبان مي رفت
قصه كوچ رعد را گفتيم
وقتي از شهر آسمان مي رفت
من به دنبال نور مي گشتم
و تو خورشيد لحظه ها بودي
من به پرواز فكر مي كردم
و تو شاهين قصه ها بودي
فصل، فصل سرودن از فرداست
فصل تكرار آبي لبخند
فصل آميزش شروع و شعور
فصل سرشار و ساده پيوند
چشمهاي من و تو مي دانند
كه عطش، وصف خشكسالي نيست
قاطعيت نشان باور ماست
جمله عشق ما سوالي نيست
روزي از روزهاي باراني
ما صدا مي شويم بر لب رود
مي سپاريم دل به بيداري
دور از اين چشمهاي خواب آلود
از غروب شهاب مي گذريم
تا بلوغ ستاره مي تازيم
با صدفهاي ساحل فردا
كلبه اي رو به عشق مي سازيم
«زهره قاسمی فرد »
از مجموعه
«با صدفهای ساحل فردا» | |
|
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مايو 21, 2008 10:24 am | |
| - بهاره نوشته است:
سکوت؛
آرامش بخش ترین
سکوت؛
هراس انگیز ترین
فریاد! فریاد!
از این آرامش هراس انگیز تامل برانگيز است تامل مي كنيم !!!!!!!!!!!! | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| |
| |
| انجمن شاعران زنده! | |
|