| انجمن شاعران زنده! | |
|
+14G H A Z A L mona Assal maryashena Arakadrish s@ba Jany الهام yasamiin Yasaman amin بهاره MajidDiab دلارام 18 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مارس 17, 2010 9:01 am | |
| | |
|
| |
amin عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2691 Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مارس 31, 2010 9:13 am | |
| دیباچه ی خون
نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام و هزاران بار دل زیبای مرا از دار آویخته اند و هزاران بار با شهیدان تمام تاریخ خون جوشان مرا به زمین ریخته اند سرگذشت دل من زندگی نامه انسان است که لبش دوخته اند زنده اش سوخته اند و به دارش زده اند آه ای بابک خرم دین تو لومومبا را می دیدی و لومومبا می دید مرگ خونین مرا در بولیوی راز سرسبزی حلاج این است ریشه در خون شستن باز از خون رستن در ویتنام هزاران بار زیر تیغ جلاد زخم برداشته ام وندر آن آتش و خون باز چون پرچم فتح قامت افراشته ام آه ای آزادی دیرگاهی ست ک از اندونزی تاشیلی خاک این دشت جگر سوخته با خون تو می آمیزد دیرگاهی ست که از پیکر مجروححح فلسطین شب و روز خون فرو می ریزد و هنوز از لبنان دود برمیخیزد سالها پیش مرا با کیوان کشتند شاه هر روز مرا میکشت و هنوز دست شاهانه دراز است پی کشتن من هم از آن دست پلید است که در خوزستان در هویزه بستان سوسنگرد این چنین در خون آغشته شدم و همین امروز با مسلمان جوانی که خط پشت لبش تازه سبزی می زد کشته شدم نه هراسی نیست خون ما راه دراز بشریت را گلگون کرده ست دست تاریخ ظفرنامه انسان را زیب دیباچه خون کرده ست آری از مرگ هراسی نیست مرگ در میدان این آرزوی هر مرد است من دلم از دشمن کام شدن می سوزد مرگ با دشنه دوست ؟ دوستان این درد است نه هراسی نیست پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است من به این باغ می اندیشم که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کرده ست دوستان گوش کنید مرگ من مرگ شماست مگذارید شما را بکشند مگذارید که من بار دگر در شما کشته شوم
هوشنگ ابتهاج | |
|
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مارس 31, 2010 4:31 pm | |
| ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همیکردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی زین دایره مینا خونین جگرم می ده
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء مارس 31, 2010 5:06 pm | |
| | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس أبريل 01, 2010 5:14 pm | |
| مجید و امین عزیز ممنون | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الجمعة أبريل 02, 2010 10:36 am | |
| دیشب كنار پنجره به یاد تو ستاره بارون شدم دوباره توی هوای كوچه به خاطرت خیس از نم بارون شدم دیشب دوباره چشام هوای چشماتو كرد دیشب دوباره دلم دلتنگیه دستاتو كرد دیشب دوباره درو به خاطرت نبستم دیشب دوباره دلو برای تو شكستم دیشب كه دفتر عشقو ورق می زدم دوباره اسمتو تو گوشه گوشه اون نوشتم دیشب دیدم دیگه داره دلم برات تنگ میشه فاصلمون خیلی وقته كه داره پررنگ میشه اگه دوباره نخوای بیای كنارم نمی دونم بدون تو تا كی طاقت میارم اگه باور كنی كه دستام بدون تو سرد و زمستونیه اگه باور كنی كه چشام تو حسرتت ابری و بارونیه شاید باور كنی كه دلم هنوز پیش دلت زندونیه | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الجمعة أبريل 02, 2010 10:38 am | |
| شرم تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنید !!!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید !!!
ای نگهبانان آزادی !
نگهداران صلح
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است این که می بارید بر دلهای مردم
سرب داغ
موج خون است این که می رانید بر آن کشتی
خودکامگی را
موج خون
گر نه کورید و نه کر
گر مسلسل هایتان یک لحظه ساکت می شوند
بشنوید و بنگرید
بشنوید این وایِ مادرهای جان آزرده است !
کاندرین شبهای وحشت سوگواری می کنند
بشنوید این بانگ فرزندهای مادر مرده است
کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند
بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان
روز و شب با خونِ مردم، آبیاری می کنند
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر
بیدادتان را، بردباری می کنند
دست ها از دستِ تان، ای سنگ، چشمان! بر خداست
گر چه می دانم
آنچه بیداری ندارد
خواب مرگ بیگناهان است و وجدان شماست
با تمام اشکهایم، باز- نومیدانه - خواهش می کنم
بس کنید !!!
بس کنید !!!
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه های نازکِ نورس کنید
بس کنید !!!
روزنامه ها نوشتند در لبنان بر اثر بمباران مدرسه ای چند صد کودک کشته شده اند
این شعر توسط فریدون مشیری به این مناسبت در مرداد 1355 سروده شده است .
| |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الجمعة أبريل 02, 2010 10:40 am | |
| من آن روز را انتظار می کشم
روزی ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد و مهربانی دست زيبايی را خواهد گرفت. روزی که کمترين سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری ست. روزی که ديگر درهای خانه شان را نمی بندند قفل افسانه ايست و قلب برای زندگی بس است. روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردی روزی که آهنگ هر حرف ؛ زندگيست تا من بخاطر آخرين شعر رنج جستجوی قافيه نبرم... روزی که تو بيايی ؛ برای هميشه بيايی و مهربانی با زيبايی يکسان شود. روزی که ما دوباره برای کبوتر هايمان دانه بريزيم... و من آن روز را انتظار می کشم حتی روزی که ديگر نباشم.
احمد شاملو | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الجمعة أبريل 02, 2010 10:42 am | |
| نه باران ، نه عشق ، نه چشم هایی رو به ماه غروب همین نه باران و عشق بود که در راههای بی ترانه و عابر دور می شدم غروب همین نه چشم هایی رو به ماه بود که ماه در چشم هایم تا کنار چهره ها و صداهای این همه سال آمد غروب کمی از باران ها و عشق بود که چشم در چشم ماه از مادرم دور شدم در راه لب هایی خسته می گفتند چشم های کودکی را با خود آورده ام که شب ها ،خواب ماه می بیند می گفتند صدایی با خود آورده ام که از غروب های ماه می گوید می گفتند کنار آخرین مکث ماه قدم هایم ناتمام می ماند در کجای زمین در کجای چشم انتظاری رو به ماه در کجای دستهای سرگردان مادرم فراموش می شوم ؟ در شب باران و عشق در شب آخرین مکث ماه ... انگشت ات را به سمت ماه بگیر من آنجا خواهم مرد ...
هيوا مسيح | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! السبت أبريل 03, 2010 4:35 pm | |
| | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! السبت أبريل 03, 2010 5:20 pm | |
| یه کم بیات شده، ولی خوندنش خالی از لطف نیست الا دختر که چشم زاغ داری سبد در دست و میل باغ داری توکه شیرین و خوش بنیاد هستی چرا تنها و بی فرهاد هستی مبادا همچنان بی خواستگاری؟ توهم از چهره های ماندگاری؟ الهی من بمیرم نازنینم تورا اینگونه بی شوهر نبینم نبینم سن و سالت رفته بالا نبینم مانده ای در پیش بابا نبینم یک پیامک هم نداری ایمیلی از سیامک هم نداری مشو نومید راهی دارد این کار همین الان قدم در باغ بگذار برو جانم گره بر سبزه انداز که خیلی زود بختت می شود باز بزن چندین گره ، ای مهربانم یک از رو یکی از زیر، جانم اگر رویی عمل ننمود یکبار همان زیری بلا شک می کند کار ولی ای نازنین نیت کن اول وگرنه مشکلت کی می شود حل بگو یا رب عطا کن خواستگاری بده از لطف، مارا همجواری کمی خوش تیپ هم باشد بدک نیست که تیپم از جنیفر کمترک نیست بگو یا رب عطا کن خوبِ خوبش وگرنه هست دنبالم تن لش بده یک خواستگار توپ یا رب که روزم را نسازد بدتر از شب بگو یا رب عطا کن چیز مشتی چه اهوازی چه تهرانی چه رشتی گره بر سبزه زن از نوع محکم نه شلّ و ولّ و وا ، مانند آدم همین فردا برایت خواستگاری شود پیدا ز یک گوش و کناری اگر پیدا نشد اصلا مخور غم مگر ای نازنینم بنده مُردم منبع تبیان | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! السبت أبريل 10, 2010 12:14 pm | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الإثنين أبريل 12, 2010 12:36 pm | |
| به تماشا سوگند
و به آغاز كلام
و به پرواز كبوتر از ذهن
واژه اي در قفس است.
***
حرفهايم، مثل يك تكه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابي لب درگاه شماست
كه اگر در بگشاييد به رفتار شما مي تابد.
***
و به آنان گفتم :
سنگ آرايش كوهستان نيست
همچناني كه فلز، زيوري نيست به اندام كلنگ.
در كف دست زمين گوهر ناپيدايي است
كه رسولان همه از تابش آن خيره شدند.
پي گوهر باشيد.
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببريد.
***
و من آنان را، به صداي قدم پيك بشارت دادم
و به نزديكي روز، و به افزايش رنگ.
به طنين گل سرخ، پشت پرچين سخن هاي درشت.
***
و به آنان گفتم:
هر كه در حافظه چو ب ببيند باغي
صورتش در وزش بيشه شور ابدي خواهد ماند.
هر كه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترين خواب جهان خواهد بود.
آنكه نوراز سر انگشت زمان بر چيند
مي گشايد گره پنجره ها را با آه.
***
زير بيدي بوديم.
برگي از شاخه بالاي سرم چيدم، گفتم:
چشم را باز كنيد، آيتي بهتر از اين مي خواهيد؟
مي شنيدم كه بهم مي گفتند:
سحر ميداند، سحر!
***
سر هر كوه رسولي ديدند
ابر انكار به دوش آوردند.
باد را نازل كرديم
تا كلاه از سرشان بردارد.
چشمشان پر داوودي بود،
چشمشان را بستيم.
دستشان را نرسانديم به سر شاخه هوش.
جيبشان را پر عادت كرديم.
خوابشان را به صداي سفر آينه ها آشفتيم. | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الإثنين أبريل 12, 2010 5:36 pm | |
| | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء أبريل 13, 2010 5:28 am | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء أبريل 13, 2010 8:17 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء أبريل 13, 2010 12:14 pm | |
| | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الثلاثاء أبريل 13, 2010 4:08 pm | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء أبريل 14, 2010 7:49 am | |
| بازم سهراب: قايقي خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از اين خاك غريب
كه درآن هيچكسي نيست كه در بيشه عشق
قهرمانان را بيدار كند.
***
قايق از تور تهي
و دل از آرزوي مرواريد،
همچنان خواهم راند.
نه به آبي ها دل خواهم بست
نه به دريا - پرياني كه سر از آب بدر مي آرند
و در آن تابش تنهايي ماهي گيران
مي فشانند فسون از سر گيسوهاشان.
***
همچنان خواهم راند.
همچنان خواهم خواند:
(( دور بايد شد، دور.
مرد آن شهر اساطير نداشت.
زن آن شهر به سرشاري يك خوشه انگور نبود.
هيچ آيينه تالاري، سرخوشي ها را تكرار نكرد.
چاله آبي حتي، مشعلي را ننمود.
دور بايد شد، دور.
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.
***
همچنان خواهم خواند.
همچنان خواهم راند.
پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره ها رو به تجلي باز است.
بام ها جاي كبوترهايي است، كه به فواره هوش بشري
مي نگرد.
دست هر كودك ده ساله شهر، شاخه معرفتي است.
مردم شهر به يك چينه چنان مي نگرند
كه به يك شعله، به يك خواب لطيف.
خاك، موسيقي احساس ترا مي شنود
و صداي پر مرغان اساطير مي آيد در باد.
***
پشت درياها شهري است
كه در آن وسعت خورشيد به اندازه چشمان
سحر خيزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشني اند.
***
پشت درياها شهري است!
قايقي بايد ساخت. | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الأربعاء أبريل 14, 2010 3:37 pm | |
| در آغاز يک غزل بي پايانم در يک زمانه نابهنگام در ابتداي هستي يک روح مثال يک ترانه مي مانم تو در آينه مرا ديدي ولي من اينجا غبار بارانم تو آنجا نشسته اي و مي نگري ولي من اينجا درکشاکش يک نامم در اين کرانه در اين زمانه درد من يک حکايت بي سرانجامم در آغاز يک غزل بي پايانم در يک زمانه نابهنگام | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| |
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس أبريل 15, 2010 2:51 pm | |
| شب است، شبی بس تیرگی دمساز با آن. به روی شاخ انجیر کهن « وگ دار» می خواند، به هر دم خبر می آورد طوفان و باران را. و من اندیشناکم. شب است، جهان با آن، چنان چون مرده ای در گور. و من اندیشناکم باز: ـــ اگر باران کند سرریز از هر جای؟ ـــ اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را؟... در این تاریکی آور شب چه اندیشه ولیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟ چو صبح از کوه سر بر کرد، می پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟ نیما یوشیج | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس أبريل 15, 2010 2:56 pm | |
| لب دريا، نسيم و آب و آهنگ،
شكسته ناله هاي موج بر سنگ.
مگر دريا دلي داند كه ما را،
چه توفان ها ست در اين سينه تنگ !
***
تب و تابي ست در موسيقي آب
كجا پنهان شده ست اين روح بي تاب
فرازش، شوق هستي، شور پرواز،
فرودش : غم؛ سكوتش : مرگ ومرداب !
***
سپردم سينه را بر سينه كوه
غريق بهت جنگل هاي انبوه
غروب بيشه زارانم در افكند
به جنگل هاي بي پايان اندوه !
***
لب دريا، گل خورشيد پرپر !
به هر موجي، پري خونين شناور !
به كام خويش پيچاندند و بردند،
مرا گرداب هاي سرد باور !
***
بخوان، اي مرغ مست بيشه دور،
كه ريزد از صدايت شادي و نور،
قفس تنگ است و دل تنگ است، ورنه
هزاران نغمه دارم چون تو پر شور !
***
لب دريا، غريو موج و كولاك،
فرو پيچده شب در باد نمناك،
نگاه ماه، در آن ابر تاريك؛
نگاه ماهي افتاده بر خاك !
***
پريشان است امشب خاطر آب،
چه راهي مي زند آن روح بي تاب !
« سبكباران ساحل ها » چه دانند،
«شب تاريك و بيم موج و گرداب » !
***
لب دريا، شب از هنگامه لبريز،
خروش موج ها: پرهيز ... پرهيز ... ،
در آن توفان كه صد فرياد گم شد؛
چه بر مي آيد از واي شباويز ؟!
***
چراغي دور، در ساحل شكفته
من و دريا، دو همراز نخفته !
همه شب، گفت دريا قصه با ماه
دريغا حرف من، حرف نگفته ! فریدون مشیری | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الخميس أبريل 15, 2010 4:39 pm | |
| رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکننددر عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشترغوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگرافسون مرا گوید کسی توبه ز من جوید کسیای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زوای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیاحیران کن و بیرنج کن ویران کن و پرگنج کنشهری ز تو زیر و زبر هم بیخبر هم باخبرآن میر مه رو را بگو وان چشم جادو را بگوآن میر غوغا را بگو وان شور و سودا را بگوآن جا که یک باخویش نیست یک مست آن جا بیش نیستآن جان بیچون را بگو وان دام مجنون را بگوآن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگوآن بحر مینا را بگو وان چشم بینا را بگوآن توبه سوزم را بگو وان خرقه دوزم را بگوآن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگوای شه حسام الدین ما ای فخر جمله اولیا | | مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنندوز دلبران خوش باشتر مستان سلامت میکنندخورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنندبی پا چو من پوید کسی مستان سلامت میکنندمن کس نمیدانم جز او مستان سلامت میکنندوی شاه طراران بیا مستان سلامت میکنندنقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنندوی از تو دل صاحب نظر مستان سلامت میکنندوان شاه خوش خو را بگو مستان سلامت میکنندوان سرو خضرا را بگو مستان سلامت میکنندآن جا طریق و کیش نیست مستان سلامت میکنندوان در مکنون را بگو مستان سلامت میکنندوان یار و همدم را بگو مستان سلامت میکنندوان طور سینا را بگو مستان سلامت میکنندوان نور روزم را بگو مستان سلامت میکنندوان فخر رضوان را بگو مستان سلامت میکنندای از تو جانها آشنا مستان سلامت میکنند |
| |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: انجمن شاعران زنده! الجمعة أبريل 16, 2010 3:19 am | |
| | |
|
| |
| انجمن شاعران زنده! | |
|