هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 انجمن شاعران زنده!

اذهب الى الأسفل 
+14
G H A Z A L
mona
Assal
maryashena
Arakadrish
s@ba
Jany
الهام
yasamiin
Yasaman
amin
بهاره
MajidDiab
دلارام
18 مشترك
رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 11 ... 18, 19, 20, 21, 22, 23  الصفحة التالية
نويسندهپيام
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالثلاثاء أبريل 14, 2009 5:44 pm

من از یک شکست عاشقانه می آیم،

بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند.

شکست نه برای پنهان کردن است، نه بهانه پنهان شدن

همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال

اما من گمان می کنم این خیلی خوب

است که نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم

می گویند از صبح بنویس، از آفتاب،

اما من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت باران

پنجره چشمانم را شسته است


بی ستاره ام و زرد،

با طعم معطرِ پائیزی که حضورش

تنها معجزه لحظه های تنهایی من است .

قیمت وفا شاید گران‏تر از آن بود

که بهانه دوست داشتنی زندگیم از عهده داشتنش برآید

مهم نیست،


تمام سرزنش ها را می پذیرم و به بهانه تولد،

حقایق غم انگیزی که درد را به درد می‏آورد و

آتش را می سوزاند، می یابم..

سقف اعتماد تعمیری ست، بدجوری چکه می کند

و آغوش ترانه ایم همچنان از عطر تن او که

باید پر باشد، خالیست

این دل دیوانه همیشه یک پادشاه ِ مغرور حقیقی داشته است

اما اگر ترانه هایم ثمره تخیل نبود،

به جنون نمی رسید

اعتراضی نیست، من که به او نمی رسم، به جنون ِ رسیده از او راضی ام

خلاصه غم ِ سنگینی است اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد

گرچه همیشه حق هم با برنده ها نیست، می شود

در عین بازنده بودن سربلند بود و او را از

کوچه پس کوچه‏های دنیا گدایی کرد

قرار بود حقیقت را بگویم، سخت است، بی علاج است،

دانستنش کم کم آدم را می کشد،

گریه شبانه می آورد، اما همین است، خبر کاملاً واقعی ست،

او مرا دوست ندارد

من را، صورتم را، صدایم را، لباس پوشیدنم را، حتی ترانه هایم را

سکوت می کنم تا به خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی برباد رفته ام

آبرومندانه باشد،

گریه می کنم اما، باشکوه مثل اقیانوس، بلندمثل اورست

او نمی شنود و نمی داند که ماه،

خوشبختی مشترک همۀ بی‏ستاره‏هاست

و اما یک سئوال کوچک می ماند

برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سئوال فکر آشفته من

است

چی کار کرد این دل سادم ؟؟؟؟؟؟

که از چشم تو افتادم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أبريل 22, 2009 12:14 pm

مبر از یاد مرا
مبر از یاد تو این خسته بی سامان را
که ز راه آمده ام.
راه بیحال عشقی که فرسود مرا
و از آن آتش سرد،
حاصل خانه به دوشی و هم آغوشی شبهای سیاهم با درد
گرد راهیست که بر دوش نگاهم مانده
و غبار نفسی است که برایم مانده
مبر از یاد مرا
که فراموشی تو
آخرین زخم تبر
اخرین تیشه مرگ بر تن سرد
درخت دلم است.
مرجان
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أبريل 22, 2009 2:06 pm

دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونین ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته
که آذر در ته خاکسترستم
دلم سوجه ز غصه وربریجه
جفای دوست را خواهان ترستم
مو آن عودم میان آتشستان
که این نه آسمانها مجمرستم
شد از نیل غم و ماتم دلم خون
بچهره خوشتر از نیلوفرستم
درین آلاله در کویش چو گلخن
بداغ دل چو سوزان اخگرستم
نه زورستم که با دشمن ستیزم
نه بهر دوستان سیم و زرستم
ز دوران گرچه پر بی جام عیشم
ولی بی دوست خونین ساغرستم
چرم دایم درین مرز و درین کشت
که مرغ خوگر باغ و برستم
منم طاهر که از عشق نکویان
دلی لبریز خون اندر برستم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أبريل 22, 2009 4:01 pm

فلک جز عشق محرابی ندارد

جهان بی خاک عشق آبی ندارد

غلام عشق شو کاندیشه این است

همه صاحب دلان را پیشه این است

شنیدم عاشقی را بود مستی

و از آنجا خاست اول بت پرستی

همان گبران که بر آتش نشستند

ز عشق آفتاب آتش پرستند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أبريل 22, 2009 4:26 pm

بتا تا زار چون تو دلبرستم
بتن عود و بسینه مجمرستم
اگر جز مهر تو اندر دلم بی
به هفتاد و دو ملت کافرستم
اگر روزی دو صد بارت بوینم
همی مشتاق بار دیگرستم
فراق لاله رویان سوته دیلم
وز ایشان در رگ جان نشترستم
منم آن شاخه بر نخل محبت
که حسرت سایه و محنت برستم
نه کار آخرت کردم نه دنیا
یکی بی سایه نخل بی‌برستم
نه خور نه خواب بیتو گویی
به پیکر هر سر مو خنجرستم
جدا از تو به حور و خلد و طوبی
اگر خورسند گردم کافرستم
چو شمعم گر سراندازند صدبار
فروزنده‌تر و روشن ترستم
مرا از آتش دوزخ چه غم بی
که دوزخ جزوی از خاکسترستم
سمندر وش میان آتش هجر
پریشان مرغ بی‌بال و پرستم
درین دیرم چنان مظلوم و مغموم
چو طفل بی پدر بی مادرستم
نمی‌گیرد کسم هرگز به چیزی
درین عالم ز هر کس کمترستم
بیک ناله بسوجم هر دو عالم
که از سوز جگر خنیاگرستم
ببالینم همه الماس سوده
همه خار و خسک در بسترستم
مثال کافرم در مومنستان
چو ممن در میان کافرستم
همه سوجم همه سوجم همه سوج
بگرمی چون فروزان اخگرستم
رخ تو آفتاب و مو چو حربا
و یا پژمان گل نیلوفرستم
بملک عشق روح بی‌نشانم
بشهر دل یکی صورت پرستم
رخش تا کرده در دل جلوه از مهر
بخوبی آفتاب خاورستم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أبريل 22, 2009 4:36 pm

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه​ای و در آرزو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست
ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
این نقش​ها نگر که چه خوش در کدو ببست
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره​های قلقلش اندر گلو ببست
مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالسبت يوليو 11, 2009 11:09 am

چه می شد گر دل آشفته من

هر چشم تو عادت نمی کرد

و ای کاش از نخست آن چشمهایت

مرا آواره غربت نمی کرد

چه زیبا بود اگر مرغ نگاهت

میان راز چشمان تو می ماند

تو می ماندی و او هم مثل یک کوچ

ز باغ دیده ات هجرت نمی کرد

تمام سایه روشن های احساس

پر از آرامش مهتابیت بود

و لیکن شاعر اینه ها هم

به خوبی رک این وسعت نمی کرد

زمانی که تو رفتی پکی یاس

خلوص سبز گلدان را رها کرد

چه زیبا بود اگر از اولین گام نگاهم با دلت صحبت نمی کرد

تو پیش از آنکه در دل پاگذاری

تمام فال هایم رنگ غم داشت

ولی تو آمدی و بعد از آن دل

بدون چشم تو نیت نمی کرد

هجوم لحظه های بی قراری

مرا تا عمق یک پرواز می برد

و جز با آسمان دیدگانت

دلم با هیچ کس خلوت نمی کرد

نگاهم مثل یک مرغ مهاجر

به دنبال حضورت کوچ می کرد

به غیر از انتظارت قلب من را

این گونه بی طاقت نمی کرد

تو می ماندی کنار لحظه هایم

ولی این شادمانی زود می رفت

و تا می خواست دل چیزی بگوید

تو می رفتی و او فرصت نمی کرد

دلم از پشت یک تنهایی زرد

نگاهش را به چشمان تو می دوخت

ولی قلب تو قدر یک گل سرخ

مرا به کلبه اش دعوت نمی کرد

و حالا انتهای کوچه شعر

منم با انتظاری مبهم و زرد

ولی ایکاش جادوی نگاهت

غزل های مرا غارت نمی کرد
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالثلاثاء يوليو 21, 2009 7:58 am


یاسمنها مردند به جرم کلام

و اقاقی رخت سپید بر تن کرد در مرگ شقایق ...
تا خشخاش میراث جاودانجهان گردد ....

سر تا پا سیاه بر تن کرده ام در مرگ عزیزی که میپنداشتم در منمهری نو افروخته ...
مینگرم تا دور ...
تا دور تر نیز تنهایم .!
تا جورسربازان شب ...
تا جدایی عشوه گران غروب...
فریاد ! ... منم در این اوج و چه کوچکم در اوج کلمه ها ...

مسلخ اینچنین دیوانگی ... لحظه لحظه گذشتن عمر با غم بی چون تویی بودن ! کدام را چاره کنم ؟
نه میرسی به من و نه میروی از دل...
کاش یکبار باز میگفتی چه رسید به تو از شکست من؟
گریختم از این دیار زنده کش !
... رسیدم به دور دست ... رسیدم به نا کجا ...
دیگر نجابتی زیر چادر سیاه زنان نبود ...
زنان میدزدیدند !... مردانمیدریدند !...
تار بود آسمان چون میعاد فلغ ...
تنها در باغ میخواند زاغکی ...

سرد شد کم کم... سرد تر شد
و در آن سرما اندیشه یخ زد ...
فکر مرد ...
عاطفه خشکید...
زاغ نخواند ... زاغ پرید ...
ومن گریستم یک دنیا تنهائیم را ...
ساده و سپید ... بی کس و سرد خو کرده ام باغم...

دلی بود که نداشت دلدار و دلداران مردند در سوگ دل ...
مرگ مبارکباد مرا... پیشه میگیرم از همه در عروج بی جانی... میرسم به معراج تنهائی خویش ...
آنجاکه دیگر عشق نخواند....
عشق نزیست .....
عشق خاکستری مرد و خاطرش سبز ماند ....

بر بغض دل لحظه ای درنگ نکردم و آرام آرام فروغ چشم را به نقش قالی سپردم ...

من نیزمیمیرم نوید بر شما...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء يوليو 22, 2009 5:23 pm

flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس يوليو 23, 2009 5:43 am

دلم می خواهد...

همنفس با تغزل ستاره ها

خلوت خیالی من و تو

با هم...حرفهای عاشقانه بزنیم

من نسیمی شوم

در ملایم عبور من

گیسوان خویش را... شانه ای بزنی...

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس يوليو 23, 2009 5:44 am

در پیش چشم دنیا

دوران عمر ما

یک قطره در برابر اقیانوس

در چشمهای این همه خورشید کهکشان

عمر جهانیان

کم سوتر ز شعله ی... یک فانوس
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس يوليو 23, 2009 5:45 am

تو...

همان سایه..همان وهم...همان تقدیری

كه سراغش ، ز غزلهای خودم می گیری !

عاشقم..

به زل زدن از ...فاصله ی دور به هم

یعنی آن شیوه ی فهماندن منظور به هم..
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالإثنين أغسطس 03, 2009 10:36 am

می خوام تو رو که باشی جون بدی تا نمیرم

عزیز هم ترانه تو واژه ها اسیرم

می خوام تو رو که باشی تو دم دمه نفس هام

تو لحظه های دردم محکم بگیری دستام

می خوام تو رو که باشی حتی اگه نباشم

حتی اگه تو رویا خیال رفته باشم

می خوام تو رو که باشی گم بشی تو وجودم

حتی وقتی نبودی من عاشق تو بودم

از من بخواه که باشم کم نیارم تو دستات

پر پر بشم تو حس خواب لطیف چشمات

از من بخواه که باشم بودنی رنگ موندن

حست کنم تو رگهام عین ترانه خوندن

از تو می خوام که باشی باشم و باشی یاور

تو لحظه هام بمونی تا دم دمای آخر

از تو می خوام که باشی تا که ترانه باشه

اگه یه روز بمیرم رو شونه تو باشم

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالإثنين أغسطس 03, 2009 10:37 am

اگه عمرم یه نفس بود

واسه دیدار تو بس بود

آخه عاشق تو بودم

نبودم؟


اگه دیر به تو رسیدم

اگه آخرش بریدم

ولی آرزوم و دیدم

ندیدم؟


از خدا چیزی نخواستم

جز یه عشق یادگاری

پیشکش تو، که یه روزی

بتونی تنهام بذاری


از تو هم چیزی نخواستم

که به فکر من نباشی

میدونی، دلم نیومد

پای عشق من فدا شی


اگه قسمتم نبودی

ولی فرصتم که دادی

با تو باشم

وقتی این شعر و می خونی

که تو دنیای تو نشستم

از خدام بوده که با تو

آشنا شم

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء أغسطس 05, 2009 2:36 pm

مدامم مست می​دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می​کند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخه​ای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی​حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس أغسطس 06, 2009 6:00 am

در اين واپسين لحظه هاي غريب، دلم از هواي تو دم مي زند


براي دمي با تو بودن دلم، به اجبار حرف از غزل مي زند




در اين لحظه هايي که در هر نفس، سرود خداحافظي خوانده اي




دل من براي وصال تو باز، نت عشق را يک نفس مي زند




پس از آن همه آشنايي کنون، نگاهم به پيش تو بيگانه است




وگرنه چرا اين نگاهت هنوز،در عشق رارنگ شب مي زند؟




ميان هجوم ورق هاي من، مرور خط شعر تو خوش تر است




"ولي دردلم حس پيچيده ايست،که انگارچشمت کلک مي زند"




من از قافيه، وزن، آهنگ، شعر، به جز عشق چيزي نفهميده ام




که در متن اشعار بي وزن من، غروب نگاهت قدم مي زند




تو را اي غريبه و اي آشنا، دوباره سه باره ورق مي زنم




که زنجير اين فاصله بين ما، درون دلم زنگ غم مي زند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس أغسطس 06, 2009 6:00 am

فروغ فرخزاد
-----------------------------------
هر جايي
از پيش من برو كه دل آزارم
ناپايدار و سست و گنه كارم
در كنج سينه يك دل ديوانه
در كنج دل هزار هوس دارم
قلب تو پاك و دامن من ناپاك
من شاهدم به خلوت بيگناه
تو از شراب بوسه من مستي
من سرخوش از شرابم و پيمانه
چشمان من هزار زبان دارد
من ساقيم به محفل سرمستان
تا كي ز درد عشق سخن گويي
گر بوسه خواهي از لب من بستان
عشق تو همچو پرتو مهتابست
تابيده بي خبر به لجن زاري
باران رحمتي است كه مي بارد
بر سنگلاخ قلب گنهكاري
من ظلمت و تباهي جاويدم
تو آفتاب روشن اميدي
بر جانم اي فروغ سعادتبخش
دير است اين زمان كه تو تابيدي
دير آمدم و دامنم از كف رفت
دير آمدي و غرق گنه گشتم
از تند باد ذلت و بدنامي
افسردم و چو شمع تبه گشتم...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس أغسطس 06, 2009 6:01 am

بيمار عشق
غير از تو مرا دلبر و دلدار نباشد دل نيست هر آندل كه ترا يار نباشد
شادم كه غم هجر توگرديده نصيبم بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد
از عشق تو مي سوزم مي سازم وگويم سوزندگي عشق تو در نار نباشد
از باده چشم تو دل افتاده به مستي اين وجد وطرب در مي خمار نباشد
بيمار بود هر كه مريض تو نگردد بيمار غم عشق تو بيمار نباشد
گرديده گدايي تو سرمايه عمرم بهتر ز گدايي درت كار نباشد

اي آفتاب هستي اي شور عشق ومستي
بازآ بخوان کلامي زان معجز الهي
اي ديده ها به راهت اي قائم هدايت
تا کي کنم حکايت شرح غم جدائي
گر من تو را نبينم روئيدنم نباشد
بنما جمال خود را اي مظهر رهائي
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس أغسطس 06, 2009 6:02 am

در طــواف شمع میگفت این سخـــــن پـــروانــه ای
سوختم زین آشنایـــــــان ای خــــــــوشا بیگـانـه ای


بلبل از شوق گــــل و پـــروانـــه از ســوادی شمــع
هـــر کسی سوزد بنـــوعی در غـــم جــانــــانــه ای



گـــر اسیر خط و خـــــالـــی شد د لــــــم عیبم مکـن

مـــر غ جائــی میـــرود کانجاست آب و دانــــــه ای



تا نفـــرمائی کــه بی پـــروانـــــه ای در راه عشــق
شمع وش پیش تــــو سوزم گــــردهــی پروانــه ای



پادشه را غــرفــه آبادان و دل خــرم چــه بــــــــاک

گــــر گــدائــی جـــان دهــد در گوشه ویــــــرانه ای


کـــی غـــم بنیاد ویــــران دارد آنکس خـــــانه نیست

رو خبــــر گیر این معانـــی را ز صاحب خـــانـه ای


عاقلانش باز زنجیری دگـــــر بر پــــــــا نهنـــــــــد
روزی ار زنجیر از هــــم بگسلــــد دیــــوانــــــه ای

این جنـــون تنها نــه مجنــون را مسلم شد بهـــــار
باش کـــز ما هم فتـــــد انـــدر جهـــان افسانــه ای

"ملک الشعرای بهار"
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس أغسطس 06, 2009 6:58 am

باید تو رو پیدا كنم, شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل كندی, ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با این كه بیتاب منی, بازم منو خط میزنی

باید تو رو پیدا كنم, تو با خودت هم دشمنی

كی با یه جمله مثل من, میتونه آرومت كنه

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت كنه

دلگیرم از این شهر سرد, این كوچه های بی عبور

وقتی به من فكر میكنی,حس میكنم از راه دور

آخر یه شب این گریه ها, سوی چشامو میبره

عطرت داره از پیرهنی كه, جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا كنم, هر روز تنهاتر نشی

راضی به با من بودنت, حتی از این كمتر نشی

پیدات كنم حتی اگه, پروازمو پرپر كنی

محكم بگیرم دستتو, احساسمو باور كنی

باید تو رو پیدا كنم, شاید هنوزم دیر نیست.......


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالسبت أغسطس 08, 2009 3:26 am

یه شعر طنز

کنون رزم "ویروس" و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی "دیسک" داد بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این "دیسک" باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از "سایت" افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار که من گشنمه نون سنگک بیار

جوابش چنین داد خندان طرف که من نون سنگک ندارم به کف

برو حال میکن بدین "دیسک" هان! که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد "مینی تاور"ش بزد ضربه بر دکمه "پاور"ش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مر آن "دیسک" را در "درایو"ش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نکرد هیچ لفت یکی "لیست" از "روت دیسک"ش گرفت

در آن "دیسک" دیدش یکی فایل بود بزد "اینتر" آنجا و اجرا نمود

کز آن یک "دمو" شد پس از آن عیان ابا فیلم و موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد "هنگ"ه که رستم درآن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگرباره "ریست" نمود همی کرد "هنگ" و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت رستم همی مشکلش وز آن "دیسک" و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قچی و ریش یکی "دیسک بوتیبل" آورد پیش

یکی "تولکیت" اندر آن "دیسک" بود برآورد آنرا و اجرا نمود

همی گشت "تولکیت"،"هارد" اندرش چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز "ویروس" یافت پی حذف امضای ایشان شتافت

چو "ویروس" را نیک بشناختش مر از "بوت سکتور" برانداختش

یکی ضربه زد بر سرش "تولکیت"ه که هر "بایت" آن گشت هشتاد "بیت"ه

به خاک اندر افکند "ویروس" را تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خریت مکن ز رایانه اصلاٌ تو صحبت مکن

قسم خورد رستم به پرودگار نگیرد دگر "دیسک" از اسفندیار
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالخميس نوفمبر 12, 2009 4:48 pm

چونست حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی​قراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح می​گذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عودست زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گل​ها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این می​کشد به زورم وان می​کشد به زاری
ور قید می​گشایی وحشی نمی​گریزد
دربند خوبرویان خوشتر که رستگاری
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله می​نگاری
هر درد را که بینی درمان و چاره​ای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأحد نوفمبر 15, 2009 4:25 pm

همي گويم و گفته ام بارها........................بود کيش من مهر دلدارها
پرستش به مستي است در کيش مهر...........برون اند زين جرگه هشيارها
به شادي و آسايش و خواب و خور................ندارند کاري دل افگارها
به جز اشک چشم و به جز داغ دل ...............نباشد به دست گرفتارها
کشيدند در کوي دلدادگان .........................ميان دل و کام، ديوارها
چه فرهادها مرده در کوهها ......................چه حلاجها رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر يار ....................مگر توده هايي ز پندارها
ولي رادمردان و وارستگان ........................نبازند هرگز به مردارها
مهين مهر ورزان که آزاده اند .....................بريزند از دام جان تارها
به خون خود آغشته و رفته اند ...................چه گلهاي رنگين به جوبارها
بهاران که شاباش ريزد سپهر .....................به دامان گلشن ز رگبارها
کشد رخت،سبزه به هامون و دشت ............زند بارگه ،گل به گلزارها
نگارش دهد گلبن جويبارها .......................در آيينه ي آب، رخسارها
رود شاخ گل در بر نيلفر ..........................برقصد به صد ناز گلنارها
درد پرده ي غنچه را باد بام ......................هزار آورد نغز گفتارها
به آواي ناي و به آهنگ چنگ ....................خروشد ز سرو و سمن، تارها
به ياد خم ابروي گل رخان .......................بکش جام در بزم مي خوارها
گره از راز جهان باز کن ............................که آسان کند باده، دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان .................که بستند چشم خشايارها
به اندوه آينده خود را مباز ........................که آينده خوابي است چون پارها
فريب جهان مخور زينهار ..........................که در پاي اين گل بود خارها
پياپي بکش جام و سرگرم باش .................بهل گر بگيرند بيکارها


استاد علامه محمد حسين طباطبايي
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأحد نوفمبر 15, 2009 5:01 pm

من الان بدجوری دپسرده ام تو رو خدا از اینجور شعر ها ننویسید که دلم می ترکه از غصه Shocked Crying or Very sad Crying or Very sad Crying or Very sad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Empty
پستعنوان: رد: انجمن شاعران زنده!   انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 Icon_minitimeالأربعاء يناير 20, 2010 6:25 pm

امیر میكائیل‌زاده، جانباز دفاع مقدس و شاعر اهل بیت (ع)، قصیده‌ای در مقام حضرت زینب (س)، بانوی صبر و بردباری سروده و آن را امروز در جمع ذاكران اهل بیت در خانه مداحان ارائه كرد.


انجمن شاعران زنده! - صفحة 19 A0581865



رونق آئین اسلام از بیان زینب است

زین اَب بودن زاسرار نهان زینب است



دست بر دست برادر داد هنگام بلا

جان‌نثاری و شهامت آرمان زینب است



قهرمان صبر می‌گوید ورا، هر با خرد

ظهر عاشورا زمان امتحان زینب است



در ره قرآن مُنْزل از دو فرزندش گذشت

گفت یارب این دو هدیه در توان زینب است



بازوان حضرت عباس شد از تن جدا

تكیه پرچم به روی بازوان زینب است



در وداع آخرش بوسید از حلق حسین

لحظه پرالتهابش آن زمان زینب است



عصر عاشورا به دور خیمه‌ها خطی كشید

كودكان را گفت اینجا پادگان زینب است



افسر و سرهنگ و سرلشگر ندارد پادگان

كل نیروهای آنجا كودكان زینب است



نیمه‌های شب رخ مهتاب را دیدن چه سود؟

راس خونین حسین در آسمان زینب است



سر به محمل ناگهان زد دیده‌ها را بست و گفت

ایها الناس این همان آرام جان زینب است



كاخ استبداد را با منطقش ویران نمود

تیغ حیدر بسته گویا بر زبان زینب است



مادر گیتی نزاید تا ابد همتای او

آیه تطهیر قرآن در بیان زینب است



درس عفت داد بر نسوان عالم در جهان

این همان راه و مرام جاودان زینب است



فارغ‌التحصیل شد از مكتب مولا علی

روح مولا در مصائب پشت‌بان زینب است



«زینب مضطر» به او گفتن به هر عنوان خطاست

مردم بی‌چاره اندر آستان زینب است



شیرزن گفتن به زینب كاملاً باشد صحیح

این لقب از مرتضی ارث و نشان زینب است



ظالمان را همت والای او رسوا نمود

خرمن آتش به روی آشیان زینب است



صابر غم شد مدال قهرمانی را گرفت

آه سردش باعث سوز و فغان زینب است



زیر لب انّا فتحنا گفت شد فتحاً مبین

جام پیروزی نهضت‌ها از آنِ زینب است



ارث برد از مادرش زهرا مصیبت‌های دهر

بار محنت واضح از قدّ كمان زینب است



هركسی دارد مكانی از برای خویشتن

در دل تاریخ پرمحنت مكان زینب است



هركه می‌گوید حجاب زینب از سر شد به دور

بی‌گمان از دشمنان بی‌امان زینب است



بحر عمّان گر مركّب باشد و صدها قلم

باز گویم نیمه‌های داستان زینب است



در مرامش بود همچون كوه دائم استوار

لیكن آتش در دل آتش‌فشان زینب است
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
انجمن شاعران زنده!
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 19 از 23رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 11 ... 18, 19, 20, 21, 22, 23  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: علمی و ادبی :: شعر و شاعران ایرانی-
پرش به: